p⑥
همین جور داشتم با یوهی حرف میزدم ک دکترش اومد داخل
دکتر: سلام
جیمین: سلام
دکتر: هنوز بهوش نیومده؟
جیمین: ن
دکتر کمی چکش کرد و رفت بیرون
منم رفتم نشستم پیش یوهی
جیمین: زندگیم پاشو دیگه چقدر میخوابی اخه..... ب.. ببین من چقدر نگرانتم پاشو عشقم *گریه*
دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و شروع کردم ب گریه کردن
سرمو گذاشتم روی دستش و همین جور داشتم گریه میکردم ک یهو دستش تکون خورد
ویو یوهی
با درد توی بیدار شدم اول همه جا رو تار میدیدم اما بعد از چند ثانیه خوب شد
دورو برم رو نگاه کردم دیدم جیمین پیشم نشسته و داره گریه میکنه
یوهی: ج..... جیمین؟
جیمین سریع سرشو بلند کرد و نگام کرد
جیمین: ی... یوهی.... بیدار شدی *ذوق*«اخههه 😍»
یوهی: اره چرا گریه میکنی؟
جیمین: هیچی... هیچی همین ک بهوش اومدی همین مهمه
یوهی:*خنده*
جیمین: زندگیم..... عشقم..... قربونت بشم*درحال ناز کردن موهات و بوس کردن لپت*
یوهی: جیمین بسه بسه *خنده*...... جیمین؟
جیمین: جونم؟
یوهی: میشه بریم خونه اینجا دلم میگیره بدم میاد از اینجا
جیمین: عشقم بزار یکم بهتر بشی بعدش میریم خونمون..... باشه؟
یوهی: هوففففف..... باشه
یوهی: موچی؟
جیمین: جونم
یوهی: خیلی دوست دارم هیچ وقت ولم نکن باشه؟!
جیمین: من نمیتونم تورو ول کنم چون بدش خودمم میمیرم........... منم دوست دارم
جیمین یکم اومد نزدیک تر و بوسیدم......
♕پایان♕
نظر یادتون نره💜
فیک جدید از تهیونگ هست😁
دکتر: سلام
جیمین: سلام
دکتر: هنوز بهوش نیومده؟
جیمین: ن
دکتر کمی چکش کرد و رفت بیرون
منم رفتم نشستم پیش یوهی
جیمین: زندگیم پاشو دیگه چقدر میخوابی اخه..... ب.. ببین من چقدر نگرانتم پاشو عشقم *گریه*
دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و شروع کردم ب گریه کردن
سرمو گذاشتم روی دستش و همین جور داشتم گریه میکردم ک یهو دستش تکون خورد
ویو یوهی
با درد توی بیدار شدم اول همه جا رو تار میدیدم اما بعد از چند ثانیه خوب شد
دورو برم رو نگاه کردم دیدم جیمین پیشم نشسته و داره گریه میکنه
یوهی: ج..... جیمین؟
جیمین سریع سرشو بلند کرد و نگام کرد
جیمین: ی... یوهی.... بیدار شدی *ذوق*«اخههه 😍»
یوهی: اره چرا گریه میکنی؟
جیمین: هیچی... هیچی همین ک بهوش اومدی همین مهمه
یوهی:*خنده*
جیمین: زندگیم..... عشقم..... قربونت بشم*درحال ناز کردن موهات و بوس کردن لپت*
یوهی: جیمین بسه بسه *خنده*...... جیمین؟
جیمین: جونم؟
یوهی: میشه بریم خونه اینجا دلم میگیره بدم میاد از اینجا
جیمین: عشقم بزار یکم بهتر بشی بعدش میریم خونمون..... باشه؟
یوهی: هوففففف..... باشه
یوهی: موچی؟
جیمین: جونم
یوهی: خیلی دوست دارم هیچ وقت ولم نکن باشه؟!
جیمین: من نمیتونم تورو ول کنم چون بدش خودمم میمیرم........... منم دوست دارم
جیمین یکم اومد نزدیک تر و بوسیدم......
♕پایان♕
نظر یادتون نره💜
فیک جدید از تهیونگ هست😁
۲۶.۹k
۰۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.