«عشق نافرجام من»

«پارت ۲۵»


جیسو:آفرین کارت امروز خوب بود.
یونا:فقط و فقط بخاطر تو ها
جیسو:آفن
یونا:حیف که قدرمو نمیدونی.
جیسو:گمشو بابا
یونا:من رفتم.


(تو خونه)

×:کجا بودی
یونا:داشتیم تو کتابخونه برای تحقیق مطلب جم میکردیم.
÷:آفرین دختر درس خون من
اوپا:اگه نصف اینارو به من میگفتین الان انیشتین بودم
یونا:زیاد حرف نزن بیا بریم تو اتاق.
اوپا:چرااااا؟؟؟
یونا:اههههه بیا دیگه (با فریاد)
اوپا:باز این اعصابش پر کشید
یونا:بخاطر تو دیگه
اوپا:چراااااا
یونا:میای یا نهههههه؟؟؟؟؟؟؟ (با فریاد)
اوپا:باشه بابا


(تو اتاق)
+:یونا کیفشو انداخت رو زمین
یونا: زودباش پول منو بده
اوپا:چه پولی؟؟؟؟؟
یونا:اوپاااااا غرورمو وقتم برات صرف کردم تا برم مخ برادر زن آیندتو بزنم
اوپا:تونستی راضیش کنیییی؟؟؟؟؟
یونا:نمیدوم اول پولو رد کن بیاد.
اوپا:بیا اینم ۵۰وونت فقط بگو
یونا:آفن حالا شدی اوپای دست و دلبازو مهربون خودم
اوپا:شیرین زبونی نکن بگو ببینم چیشد؟؟؟؟؟؟
یونا:برای فردا قرار گذاشتم
اوپا:براوو یونا واقعا کارت تو مخزنی یکه
یونا:میدونم نیاز به گفتن نیس
اوپا:هوففففف