پارت ۱۹
ویو جیمین):
هوف امروز به شدت عصبانی شدم واسه یه هرزه دیگه رفتم تو اتاق و دراز کشیدم ولس انگار به بغلش و بوی عطر تنش عادت کرده بودم کلافه شدم و داده بلندی زدم بعد هم پاشدم رفتم تو اتاقش حداقل اونجا میتونم بخوابم..
(۳ ماه بعد):
امروز قرار بود برای تشخیص جنسیت نی نی که توی شکمم بود برم ۳ ماه گذشته و من هنوز با یاده اون و به امید روزی که برگرده پلکم رو روی هم میزارم، تا یه مدت گارسون یکی از رستوران های مجلل اینجا شده بودم با پولش تونستم یه سوئیت اجاره کنم الان هم برای تعیین جنسیت بچم لحظه شماره میکردم. تو این دنیا کسیو بجز خودم و بچم نداشتم فقط فقط میخوام اونو بدون هیچ عقده بزرگ کنم امیدوارم از اینکه پدری مثله جیمین داره سرخورده نشه. هوف خیلی حرف زدم زود پاشدم یه لباس پوشیدم و به سمت بیمارستان حرکت کردم بعد از ۱۵ دقیقه نوبتم شد و وارد اتاق دکتر شدم
+سلام خسته نباشید
*سلام عزیزم بفرمایین.. همسرتون تشریف نیاوردن؟
+خیر(اروم)
*پس شروع میکنیم
یه مایع بی رنگی ریخت روی شکمم و دستگاه رو روشن کرد
هوف امروز به شدت عصبانی شدم واسه یه هرزه دیگه رفتم تو اتاق و دراز کشیدم ولس انگار به بغلش و بوی عطر تنش عادت کرده بودم کلافه شدم و داده بلندی زدم بعد هم پاشدم رفتم تو اتاقش حداقل اونجا میتونم بخوابم..
(۳ ماه بعد):
امروز قرار بود برای تشخیص جنسیت نی نی که توی شکمم بود برم ۳ ماه گذشته و من هنوز با یاده اون و به امید روزی که برگرده پلکم رو روی هم میزارم، تا یه مدت گارسون یکی از رستوران های مجلل اینجا شده بودم با پولش تونستم یه سوئیت اجاره کنم الان هم برای تعیین جنسیت بچم لحظه شماره میکردم. تو این دنیا کسیو بجز خودم و بچم نداشتم فقط فقط میخوام اونو بدون هیچ عقده بزرگ کنم امیدوارم از اینکه پدری مثله جیمین داره سرخورده نشه. هوف خیلی حرف زدم زود پاشدم یه لباس پوشیدم و به سمت بیمارستان حرکت کردم بعد از ۱۵ دقیقه نوبتم شد و وارد اتاق دکتر شدم
+سلام خسته نباشید
*سلام عزیزم بفرمایین.. همسرتون تشریف نیاوردن؟
+خیر(اروم)
*پس شروع میکنیم
یه مایع بی رنگی ریخت روی شکمم و دستگاه رو روشن کرد
۹.۱k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.