عروسک من P3
《《از زبان ا/ت》》
+لباسام رو پوشیدم و رفتن پیش اجوما
اجوما:دختر اسمت چیه
+ا/ت
*پرش زمانی به شب*
اجوما: ا/ت برو بالا ارباب کارت داره
+چشم
+رفتم بالا تو اتاق جئون یا همون ارباب
تق تق تق*صدای در*
_بیا تو
+رفتم تو با بدن لخت ارباب مواجه شدم
+ببخشید*سرش رو انداخت پایین*
_چه خجالتی اوکی قبول شدی
+بله
_اینجا هرکسی باشه نگام میکنه و پیشنهاد هم میده
+فکر کردید من از مثل اونام؟
_بلاخره راضیم ازت میتونی بری فقط
+بله
_یکی برات کیک فرستاده بود بیا
+ممنونم
+کیک رو گرفتم و رفتم پایین و با شیر خوردمش
اجوما:وقت خوابه فردا ساعت ۵ صبح باید بیای
+۵ صبح
اجوما:درسته
+چشم
+داشتم میرفتم سمت اتاق که حس کردم زیادی گرمم شده با خودم گفتم شاید مریض شدم رفتم تو تخت خوابیدم کم مونده بود ا.ر.ض.ا شم الان واقعا نیاز به کسی داشتم بلند شدم رفتم سمت اتاق ارباب
تق تق تق*صدای در*
_بیا تو
_وقتی ا/ت اومد سریع رف تو بغلم
_چت شده
+ارباب اصلا حالم خوب نیست
_چی
+کمکم کنید
_عووو تازه فهمیدم
راوی:تو کیکی که به ا/ت داده بود پودر تحریک کننده ریخته بود
+بهتون نیاز دارم
_ولی من نمیتونم همینطوری باهات رابطه برقرار کنم باید یه کار کنی تحریک بشم
_به سمت در رفتم و قفلش کردم کلمه های لباسم روباز کردم و به سمت ا/ت رفتم
_خب حالا تحریک کنم
+به سمت د.یک.ش رفتم و کردم تو دهنم صدای بمش کل اتاق رو برداشته بود
_خوابونمش رو تخت و روش خیمه زدم و کیس مارک گذشتم روی گردنش و رفتم سراغ دکمه های لباسش بازشون کردم کاملا جفتمون ل.خ.ت بودیم
د.ی.ک.م.و تنظیم کردم و کردم توش
دو راند ا.رض.ا شد
+لطفا تمومش کنیم
_چی میگی تازه شروع شده
_موهاشو از پشت کشیدمو تلمبه میزدم صدای اه و ناله هاش کل اتاقو برداشته بود بعد چهار راند بیخیالش شدم
+دلم خیلی درد میکنه
_رفتم آب ذاع ریختم تو وان و بردمش گذاشتمش اونجا
+نکنه میخوای بمونی
_مشکلی داری
_نشستم کنارش و سرش رو گذاشت روی سینم و منم زیر دلش رو ماساژ دادم
_حال میکنی ها
........+
_هیی
.......+
_برگشتم دیدم خوابیده
_چه سریع خوابت برد
....................
.
.
#نامجون #جین #یونگی #هوسوک #جیمین #تهیونگ #جونگ_کوک
#فیک #بی_تی_اس #سناریو
+لباسام رو پوشیدم و رفتن پیش اجوما
اجوما:دختر اسمت چیه
+ا/ت
*پرش زمانی به شب*
اجوما: ا/ت برو بالا ارباب کارت داره
+چشم
+رفتم بالا تو اتاق جئون یا همون ارباب
تق تق تق*صدای در*
_بیا تو
+رفتم تو با بدن لخت ارباب مواجه شدم
+ببخشید*سرش رو انداخت پایین*
_چه خجالتی اوکی قبول شدی
+بله
_اینجا هرکسی باشه نگام میکنه و پیشنهاد هم میده
+فکر کردید من از مثل اونام؟
_بلاخره راضیم ازت میتونی بری فقط
+بله
_یکی برات کیک فرستاده بود بیا
+ممنونم
+کیک رو گرفتم و رفتم پایین و با شیر خوردمش
اجوما:وقت خوابه فردا ساعت ۵ صبح باید بیای
+۵ صبح
اجوما:درسته
+چشم
+داشتم میرفتم سمت اتاق که حس کردم زیادی گرمم شده با خودم گفتم شاید مریض شدم رفتم تو تخت خوابیدم کم مونده بود ا.ر.ض.ا شم الان واقعا نیاز به کسی داشتم بلند شدم رفتم سمت اتاق ارباب
تق تق تق*صدای در*
_بیا تو
_وقتی ا/ت اومد سریع رف تو بغلم
_چت شده
+ارباب اصلا حالم خوب نیست
_چی
+کمکم کنید
_عووو تازه فهمیدم
راوی:تو کیکی که به ا/ت داده بود پودر تحریک کننده ریخته بود
+بهتون نیاز دارم
_ولی من نمیتونم همینطوری باهات رابطه برقرار کنم باید یه کار کنی تحریک بشم
_به سمت در رفتم و قفلش کردم کلمه های لباسم روباز کردم و به سمت ا/ت رفتم
_خب حالا تحریک کنم
+به سمت د.یک.ش رفتم و کردم تو دهنم صدای بمش کل اتاق رو برداشته بود
_خوابونمش رو تخت و روش خیمه زدم و کیس مارک گذشتم روی گردنش و رفتم سراغ دکمه های لباسش بازشون کردم کاملا جفتمون ل.خ.ت بودیم
د.ی.ک.م.و تنظیم کردم و کردم توش
دو راند ا.رض.ا شد
+لطفا تمومش کنیم
_چی میگی تازه شروع شده
_موهاشو از پشت کشیدمو تلمبه میزدم صدای اه و ناله هاش کل اتاقو برداشته بود بعد چهار راند بیخیالش شدم
+دلم خیلی درد میکنه
_رفتم آب ذاع ریختم تو وان و بردمش گذاشتمش اونجا
+نکنه میخوای بمونی
_مشکلی داری
_نشستم کنارش و سرش رو گذاشت روی سینم و منم زیر دلش رو ماساژ دادم
_حال میکنی ها
........+
_هیی
.......+
_برگشتم دیدم خوابیده
_چه سریع خوابت برد
....................
.
.
#نامجون #جین #یونگی #هوسوک #جیمین #تهیونگ #جونگ_کوک
#فیک #بی_تی_اس #سناریو
۱۲.۷k
۰۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.