بچه ها من چند شب بود که تو فکر این بودم که یه رمان بنویسم

بچه ها من چند شب بود که تو فکر این بودم که یه رمان بنویسم و الانم یه پارتش رو نوشتم و شاید به زودی بزارم.
اسم رمان: «دو دنیای متفاوت و یک عشق»
شخصیت های اصلی: سونیک و شدو
خلاصه داستان: موضوع درباره پادشاه و ملکه‌ای هست که توی سرزمینی به نام نوسالدرا زندگی می‌کند. ملکه حامله میشه و پادشاه برای درمانش از یه جادوگر کمک می‌گیره. جادوگر برای درمان ملکه جون پادشاه رو می‌گیره و به ملکه میده. پادشاه میمیره و بچه به دنیا میاد و ملکه زنده می‌مونه و بچه درواقع سونیک هستش.
این قسمت کوچکی از داستان پدر و مادر سونیک بود. و از اینجا به بعد میره به ۱۹ سال بعد و داستان سونیک و شدو از اونجا شروع میشه.
بچه‌ها ماریاهم توی رمان هست (ماریا رباتنیک)ولی توی این داستان نقش یه دختر روستایی رو داره که شدو رو از بچگی بزرگ می‌کنه.
من چون که داستانشو کامل ننوشتم هنوز خیلی نمی‌تونم ادامه رمانو پیش‌بینی کنم.
وفقط در این حد بهتون گفتم.
نکته:
دو پارت اول ممکنه که فقط در باره گذشته مادر و پدر سونیک باشه.
درضمن این رمان یه رمان سونادویی هست پس ازتون خواهش میکنم که اگر اهل داستانهای سونادویی نیستید توی کامنتا هیت ندید.