استاد ماهر(دکتر قلب من)🫂❤🥺 part 𖣘𖣘⑧𖣘𖣘
جینهو:مامان نگران نباش دکتر چوی جراح خیلی ماهری هستن ..
د.چ:خانمکیمشما بهمن اعتماد ندارین؟
میا:چرا ولی خوب این چیزی از نگرانیم کم نمیکنه
د.چ:نگران نباشین من کارمو خیلی خوب بلدم
میا:باش ممنونم ازتون، لطفا مراقبش باشین
د.چ:حتما
....
ته:مامان نگران نباش بابا حالش خوب میشه
میا:نمیتونم نمیتونم
شوگا:ته میای کارت دارم
ته:اومدم،جینهو تو مراقب مامان باش حالش بد نشه
جینهو:باشه
...
ته:خوب بله؟
شوگا:تهیونگ بدبخت شدیم
ته:چیشده؟
شوگا:همه سهامدارا اعتصاب کردن
ته:چی؟
میگن یا مدیر جدید باید بیاد یا خودمون مدیر جدید انتخاب میکنیم
ته:این چه این دیگه چه وضعیتیه؟
شوگا:باید توی اتاق پدرت بگردی دنبال ی وصیعت نامه ای که نوشته و ی سندی که میگه تو بعد اون مدیر بیمارستانی
تهیونگ عصبی شد:
ولی بابای من هنوز نمرده
شوگا:میدوم میدوم ولی کاریش نمیشه کرد ، عمو به من گفته بود وقتی حالش خوب نبود اینو به تو بگم چون میدونست یه همچین اتفاقی بیوفته تنها تو میتونی اونو درست کنی
...تهیونگ:/...
وقتی شوگا اینو گفت کفری شدم ، ولی نباید بزارم اونا هر کاری که میخوان بکنن باید حسابشونو برسم ..
...جلسه سهامداران و دکترا...
(هر کدوم از سهام دارا با شماره)
س.۱:خب امروز جمع شدیم تا تکلیف مدیریت بیمارستان رو مشخص کنیم
س.۳:اقای کیم شما که میدونستین حال پدرتون مسائد نیست برای چی گذاشتین به مدیریت ادامه بدن؟
ته:حال پدر من کاملا مسائد هست و بعد عمل به کارشون ادامه میدن
س.۲:اما اگه مشکلی پیش بیاد چه بلایی سر ما و بیمارستان میاد؟
ته:شما نگران خودتون نباشین چون قرار نیست که اتفاقی بیوفته
د.۱:منظورتون چیه؟
ته:منظورم کاملا واضحه پدرم کاملا سالم هستن ولی بخاطر نگرانی شما عزیزان طبق این سند که کاملا معتبر هست فعلا مدیریت این بیمارستان با منه و کسی هم نمیتونه اعتراضی بکنه
با این جمله ی همهمه ای توی سالن ایجاد شد
ته:خوب دیگه برای امروز بسه ، ممنون که همکاری کردین و میکنین ، کارای زیادی برای انجام دادن دارم باید برم
...
شوگا:جینهو؟
جینهو:چیشد تا دیروز خانم کیم بودم
شوگا:حالا توم شرو کن بسه ویگه ول کن اون قضیه رو
جینهو:خوب بگو
شوگا:راستش
دکتر چوی از اتاق عمل اومد بیرون و همه سریع رفتن سمت دکتر
...
د.چ:خانمکیمشما بهمن اعتماد ندارین؟
میا:چرا ولی خوب این چیزی از نگرانیم کم نمیکنه
د.چ:نگران نباشین من کارمو خیلی خوب بلدم
میا:باش ممنونم ازتون، لطفا مراقبش باشین
د.چ:حتما
....
ته:مامان نگران نباش بابا حالش خوب میشه
میا:نمیتونم نمیتونم
شوگا:ته میای کارت دارم
ته:اومدم،جینهو تو مراقب مامان باش حالش بد نشه
جینهو:باشه
...
ته:خوب بله؟
شوگا:تهیونگ بدبخت شدیم
ته:چیشده؟
شوگا:همه سهامدارا اعتصاب کردن
ته:چی؟
میگن یا مدیر جدید باید بیاد یا خودمون مدیر جدید انتخاب میکنیم
ته:این چه این دیگه چه وضعیتیه؟
شوگا:باید توی اتاق پدرت بگردی دنبال ی وصیعت نامه ای که نوشته و ی سندی که میگه تو بعد اون مدیر بیمارستانی
تهیونگ عصبی شد:
ولی بابای من هنوز نمرده
شوگا:میدوم میدوم ولی کاریش نمیشه کرد ، عمو به من گفته بود وقتی حالش خوب نبود اینو به تو بگم چون میدونست یه همچین اتفاقی بیوفته تنها تو میتونی اونو درست کنی
...تهیونگ:/...
وقتی شوگا اینو گفت کفری شدم ، ولی نباید بزارم اونا هر کاری که میخوان بکنن باید حسابشونو برسم ..
...جلسه سهامداران و دکترا...
(هر کدوم از سهام دارا با شماره)
س.۱:خب امروز جمع شدیم تا تکلیف مدیریت بیمارستان رو مشخص کنیم
س.۳:اقای کیم شما که میدونستین حال پدرتون مسائد نیست برای چی گذاشتین به مدیریت ادامه بدن؟
ته:حال پدر من کاملا مسائد هست و بعد عمل به کارشون ادامه میدن
س.۲:اما اگه مشکلی پیش بیاد چه بلایی سر ما و بیمارستان میاد؟
ته:شما نگران خودتون نباشین چون قرار نیست که اتفاقی بیوفته
د.۱:منظورتون چیه؟
ته:منظورم کاملا واضحه پدرم کاملا سالم هستن ولی بخاطر نگرانی شما عزیزان طبق این سند که کاملا معتبر هست فعلا مدیریت این بیمارستان با منه و کسی هم نمیتونه اعتراضی بکنه
با این جمله ی همهمه ای توی سالن ایجاد شد
ته:خوب دیگه برای امروز بسه ، ممنون که همکاری کردین و میکنین ، کارای زیادی برای انجام دادن دارم باید برم
...
شوگا:جینهو؟
جینهو:چیشد تا دیروز خانم کیم بودم
شوگا:حالا توم شرو کن بسه ویگه ول کن اون قضیه رو
جینهو:خوب بگو
شوگا:راستش
دکتر چوی از اتاق عمل اومد بیرون و همه سریع رفتن سمت دکتر
...
۴۳.۳k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.