Daddy part 8

۲ روز بد
ساعت ۳ بعد از ظهر
پیداش نکردی = بنگ چان
نه هنوز = هان
بعد از اینکه تلفنو قط کرد اومد سمت ویلای جنگلی
دره خونه رو باز کرد
بیداری = هان
نه ساعت ۳ بد ظهر خوابم هنوز= ته مو
پر رو نشو یه چیزی گرفتم بیا بخور ۲ روزه هیچی نخوردی= هان
نمی خوام = ته مو
بخور میمیری= هان
هان = ته مو
جونم بیبی = هان
میشه بزاری برم بخدا قول میدم ازش طلاق بگیرم فقط بزار برم لطفا/ گریه = ته مو
ازدواجم کردین = هان
اره = ته مو
اومد جلو دستامو گرفت
خوب نظرت چیه شوهرت بنگ چان بچه از من هوم = هان
تا اومدم حرف بزنم شروع کرد به میک زدن لبام
( اگه میخای بیا پی وی )
بد ۴۰ دیقه ولم کرد رفت بیرون لباساشو پوشید منم بد یه رب منم رفتم بیرون از اتاق اون رفت دستشویی یادش رفت که کلیدو بزاره تو جیبش کیلد خونه رو میز بود کلیدو برداشتمو درو باز کردم رفتم هوا خیلی سرد بود داشتم یخ میزدم تو جنگل داشتم راه می‌رفتم که انگار یکی از دور داشت می‌یومد خودمو کشیدم کنار گفتم شاید یکی از زیر دستای بنگ چان باشه منو ببینه دوباره منو برگردونه که یه هو زد کنار پیاده شد