فراموشت نمیکنم!3. P.5

☆پارت ۵ فصل۳☆

[ویو تهیونگ]
_دختره ی عوضی
خواستم بیام بیرون که دیدم ا.ت جلوی در غش کرده..
_ا.تتتتتتت
براید برش داشتم از پله ها رفتم پایین گذاشتمش تو ماشین بعد با هر چه سرعت بود حرکت کردم سمت بیمارستان...
_ا.تتت اخه چرا اومدی شرکتتتت

رسیدیم بیمارستان دکتر معاینش کرد بستریش کردو گفت فشارش پایین بوده و از ترس بوده...

ا.ت بیدار شد بالاخره که با نگرانی کامل گفتم...

_ا.ت حالت خوبه؟

+شما؟

_ا.ت🫥....چرا اومدی شرکت؟

+نباید میفهمیدم شوهرم چه دروغایی به من گفته؟

_دروغ؟ کدوم دروغ؟

+تو به من گفتی اونا نتونستن بیان درصورتی که تو گفتی نیان

_خب میتونستی شب بگی قشنگم...چرا اومدی شرکت؟

+نباید بدونم با چه شخص هرزه ای ملاقات خیلی خصوصی داشتی؟ اونم با برق خاموش؟^بیحال و سرد^

_چی؟ هرزه ؟ منظورت کانویاعه؟ با اون قرارداد بستم...کانویا شوهر داره چه هرزه ای

+میدونی زن کیهههههعه؟

_کی؟

+کارلوس

_تو از کجا میدونی؟

+این دیگه به تو مربوط نیست

[ویو ا.ت]
سرممو کندم از رو تخت بلند شدم که تهیونگ دستموگرفت

+چی میخوای؟ برو با همون هرزه ها بگرد دیگه اقای کیم

_اقای کیم؟

+پس چی صدات کنم؟ بگم خر؟

_من اسم دارم

+اقای کیم

_تهیونگ

+حالم از اسمت بهم میخوره با اجازه رییس...

و از اتاق اومدم بیرون تاکسی اینترنتی گرفتم مستقیم به خونه... بارون شدید میبارید... منتظر بودم که یهو...

_ا.تتتت سرما میخوری

+....

[ویو تهیونگ]
رفتم دستشو گرفتم که دستشو کشید

_ا.تتتتت^عصبی^

+عاح و ناله هاش چی؟^بغض^

_چی؟

+دیگه حرفی ندارم...نکنه انتظار داری چیزایی که تو لپ تاپ شرکت و گوشیتو فلش های من حتی دیدم هم باور نکنم؟ اسکولم کردییییییی؟

_ا.ت دیگه داری زیاده روی میکنیییی... بزار توضیح...

+چه توضیحیییی هاااااااا؟؟؟؟ من هیچ حرفی باتو ندارم...

[ویو ا.ت]
که یهو تاکسی اومد سوار شدم و رفتم سمت خونه...



هاع هاع هاععععع پارت بعدی گله گلللل شرط:

۵لایک
۵ کامنت