شب دوست داشتنی
شب دوست داشتنی
Port 11
پرش زمانی ساعت ۲ ساعت مصاحبه
کوک: ا/ت چرا هعی دوره خودت میچرخی
ا/ت: ساعتو ببین باید برم مصاحبه
کوک: او اوکی میخوای برسونمت
ا/ت: فقط منوو به خونه برسون خودم ماشین دارم
کوک: اوکی بابا
ا/ت و کوک رفتن تو ماشین
(پارت بعدی عکس لباس و ماشین هارو میزارم)
ا/ت: بدو الان دیرم میشه
کوک: سر قرار داشتی میومدی انقدر ان تایم نبودی
ا/ت: الان موقع این حرفا نیست
کوک: خیلی خب کوچولو رسیدیم بیبی مراقبت کن
ا/ت: اوکی فعلا بای ددی
کوک: ای جانم
ا/ت رفت بالا و لباس کیوت پوشید و بین چند تا ماشین ماشین صورتیشو گرفت و حرکت کرد
مصاحبه گر زنگ میزنه
مصاحبه گر رو با علامت ×نشون میدم
×: سلام خانم کیم ا/ت
ا/ت: سلام اقای جومونگ خوبین؟
×: ممنون کجایین؟
ا/ت؛ دارم میرسم
×: اوکی بای فعلا
پایان تماس
کوک زنگ زد به ا/ت
کوک: سلام بیبی من
ا/ت: کوک همین چند دقیقع پیش باهم بودیم
کوک: اره ولی میدونی که ددیت خیلی روت حساسه و دوست داره همش پیشت باشه
ا/ت: اوکی حالا قطع کن رسیدم فعلا
کوک: بای
پرش زمانی به مصاحبه
×خوش امدین خانم کیم بفرمائید
ا/ت: سلام خب شروع کنیم
×باشه خب من سوالاتی از شما میپرسم و میخواهم که جواب بدهین
ا/ت: بله حتما
×خب خانم ا/ت شما ایا دوسپسر دارین؟
ا/ت: بله
×واقعا ولی مگه شما ایدل نیستید
ا/ت: خب چه ربطی داره یعنی ما دل نداریم
×منظور بدی نداشتم خب میرم سوال بعدی
ایا تا حالا شده دروغی به فن هاتون بگین؟
ا/ت: بله تنها دروغی که گفتم این بوده که گفتم حالم خوبه
همه یهو ساکت شدن
×وواواقعا 😳
ا/ت: بله
×خب سوال بعدی
ایا بنظرتون زیبایی خواستی ندارین؟
ا/ت: خب بنظرم زیبام همه ی انسان های روی زمین زیبان فقط اعتماد بنفس ندارن
×بله درسته
خب سوالات به پایان میرسد
میشه باهاتون عکس بگیرم؟
ا/ت: البته
پرش زمانی به بعداز مصاحبه
........ خمارییییییی هاهاها پارت بعدی
Port 11
پرش زمانی ساعت ۲ ساعت مصاحبه
کوک: ا/ت چرا هعی دوره خودت میچرخی
ا/ت: ساعتو ببین باید برم مصاحبه
کوک: او اوکی میخوای برسونمت
ا/ت: فقط منوو به خونه برسون خودم ماشین دارم
کوک: اوکی بابا
ا/ت و کوک رفتن تو ماشین
(پارت بعدی عکس لباس و ماشین هارو میزارم)
ا/ت: بدو الان دیرم میشه
کوک: سر قرار داشتی میومدی انقدر ان تایم نبودی
ا/ت: الان موقع این حرفا نیست
کوک: خیلی خب کوچولو رسیدیم بیبی مراقبت کن
ا/ت: اوکی فعلا بای ددی
کوک: ای جانم
ا/ت رفت بالا و لباس کیوت پوشید و بین چند تا ماشین ماشین صورتیشو گرفت و حرکت کرد
مصاحبه گر زنگ میزنه
مصاحبه گر رو با علامت ×نشون میدم
×: سلام خانم کیم ا/ت
ا/ت: سلام اقای جومونگ خوبین؟
×: ممنون کجایین؟
ا/ت؛ دارم میرسم
×: اوکی بای فعلا
پایان تماس
کوک زنگ زد به ا/ت
کوک: سلام بیبی من
ا/ت: کوک همین چند دقیقع پیش باهم بودیم
کوک: اره ولی میدونی که ددیت خیلی روت حساسه و دوست داره همش پیشت باشه
ا/ت: اوکی حالا قطع کن رسیدم فعلا
کوک: بای
پرش زمانی به مصاحبه
×خوش امدین خانم کیم بفرمائید
ا/ت: سلام خب شروع کنیم
×باشه خب من سوالاتی از شما میپرسم و میخواهم که جواب بدهین
ا/ت: بله حتما
×خب خانم ا/ت شما ایا دوسپسر دارین؟
ا/ت: بله
×واقعا ولی مگه شما ایدل نیستید
ا/ت: خب چه ربطی داره یعنی ما دل نداریم
×منظور بدی نداشتم خب میرم سوال بعدی
ایا تا حالا شده دروغی به فن هاتون بگین؟
ا/ت: بله تنها دروغی که گفتم این بوده که گفتم حالم خوبه
همه یهو ساکت شدن
×وواواقعا 😳
ا/ت: بله
×خب سوال بعدی
ایا بنظرتون زیبایی خواستی ندارین؟
ا/ت: خب بنظرم زیبام همه ی انسان های روی زمین زیبان فقط اعتماد بنفس ندارن
×بله درسته
خب سوالات به پایان میرسد
میشه باهاتون عکس بگیرم؟
ا/ت: البته
پرش زمانی به بعداز مصاحبه
........ خمارییییییی هاهاها پارت بعدی
۴۴۳
۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.