عشق یا قتل ادامه پارت ۷
پ ۷ ق ۵ :+ هانا تو........تو
صدای پای یکی منو به خودم آورد سریع در کشو رو بستم و عادی نشستم رو تخت در و هول داد اومد تو
- بیب من اومدم باید بریم
اومد دستمو گرفت و دنبال خودش برد سوار ماشین کرد
یعنی چطور میتونه در حالی ک عشق زندگیش رو از دست داده اینقدر با قدرت باشه؟
کاش زودتر میفهمیدم هانا عشقت بوده
سوار شد و حرکت کرد ت راه هیچی نگفت از چشماش خون میبارید انگار خودشم به زور تحمل میکرد
رسیدیم
از وسط اون همه جمعیت رد شدیم و نشستیم سر جامون شاهدای عقد بابابزرگ و بابام بودن
پ ۷ ق ۶ : × خوب خانم مین ا/ت آیا مایل هستید تا در کنار آقای جئون جانگ کوک زندگی کنید ؟
طرفش نگاه کردم اونم نگام کرد چطوری میگفتم بله؟ هانا بهترین دوستم بود و حالا باید با عشق اون ازدواج کنم سخت بود خیلی سخت چشمامو بستم و رو به بلند گو گفتم
+ بله
همه دست زدن انگار سخت ترین کاری بود که به عمرم کردم
+ آقای جئون جانگ کوک آیا مایل هستید تا مین ا/ت رو به همسری خود بپذیرید؟
- من برای همین اینجام دیگه...... بله
همه دست زدن و خندیدن
× شماهم شاهد هستین؟
بابام و بابابزرگ سرشون رو به نشانه تایید تکون دادن
× من رسما این دو رو زن و شوهر اعلام میکنم
همه دست زدن و مهمونی شروع شد
( انتقال پارت ۷ ب ۸ ) عشقم به خاطر خانوادش قبول کرده زن اون بشه ....... اووو ا/ت ت از اون خوش شانسا بودی؟ .... قراره کلی به دردم بخوری ..... اگه دست از پا خطا کنی بدتر میشه و از حد میگذرم ...... ایشون یه خانمن پس بهش سخت نگیرین همه خندیدن
آخجون از این به بعد رو خعلی دوست دارم چقدر دوست دارم ب اونجایی ک خوشم میاد برسیم 😃
خوب
چالش : به نظرتون بعد ازدواج این دو پرنده تهیونگ چیکار میکنه؟
😐 نمیخوام لو بدم همینطوری چالش گذاشتم 😁
صدای پای یکی منو به خودم آورد سریع در کشو رو بستم و عادی نشستم رو تخت در و هول داد اومد تو
- بیب من اومدم باید بریم
اومد دستمو گرفت و دنبال خودش برد سوار ماشین کرد
یعنی چطور میتونه در حالی ک عشق زندگیش رو از دست داده اینقدر با قدرت باشه؟
کاش زودتر میفهمیدم هانا عشقت بوده
سوار شد و حرکت کرد ت راه هیچی نگفت از چشماش خون میبارید انگار خودشم به زور تحمل میکرد
رسیدیم
از وسط اون همه جمعیت رد شدیم و نشستیم سر جامون شاهدای عقد بابابزرگ و بابام بودن
پ ۷ ق ۶ : × خوب خانم مین ا/ت آیا مایل هستید تا در کنار آقای جئون جانگ کوک زندگی کنید ؟
طرفش نگاه کردم اونم نگام کرد چطوری میگفتم بله؟ هانا بهترین دوستم بود و حالا باید با عشق اون ازدواج کنم سخت بود خیلی سخت چشمامو بستم و رو به بلند گو گفتم
+ بله
همه دست زدن انگار سخت ترین کاری بود که به عمرم کردم
+ آقای جئون جانگ کوک آیا مایل هستید تا مین ا/ت رو به همسری خود بپذیرید؟
- من برای همین اینجام دیگه...... بله
همه دست زدن و خندیدن
× شماهم شاهد هستین؟
بابام و بابابزرگ سرشون رو به نشانه تایید تکون دادن
× من رسما این دو رو زن و شوهر اعلام میکنم
همه دست زدن و مهمونی شروع شد
( انتقال پارت ۷ ب ۸ ) عشقم به خاطر خانوادش قبول کرده زن اون بشه ....... اووو ا/ت ت از اون خوش شانسا بودی؟ .... قراره کلی به دردم بخوری ..... اگه دست از پا خطا کنی بدتر میشه و از حد میگذرم ...... ایشون یه خانمن پس بهش سخت نگیرین همه خندیدن
آخجون از این به بعد رو خعلی دوست دارم چقدر دوست دارم ب اونجایی ک خوشم میاد برسیم 😃
خوب
چالش : به نظرتون بعد ازدواج این دو پرنده تهیونگ چیکار میکنه؟
😐 نمیخوام لو بدم همینطوری چالش گذاشتم 😁
۴۰.۸k
۰۲ تیر ۱۴۰۰