بعضی وقتها ادم خودشو باید بزنه به کوچه علی چپ.به دیوانگی

بعضی وقتها ادم خودشو باید بزنه به کوچه علی چپ.به دیوانگی به نفهمیدن وووو. چون ازچیزی خبر داره چون دردی توسینه لعنتی ش هست که براش قابل تحمل نیست چون نمیخواد بهش فکرکنه یا باورش کنه وبگه قبول کنه چی سرش اومد بعضی وقتها ادم توهر پیجی میره خودشو به درو دیوار میزنه تا بایکی حرف بزنه تا اون فکرو بلایی که یه ادم سر احساساتش اورده نیوفته هیچوقت چون ظرفیت تحملش رو نداره واسه همین خودشو باهرکی شده هرچی شده مشغول میخواد کنه تا باز نشکنه غرورش قلبش اما ادمهای بلانسبت نفهم و هرجایی هزارتا وصله بهش میچسبونن و هیچ کس نمیفهمه اون چرا اینطورشده این ادم ساکت و کم حرف وخجالتی چرا اینطورشده .هرچی هم فریاد زد کسی منو نفهمید حتی اونیکه باهمه وجود این ادم دوستش داره اونم قضاوتش کرد ونفهمید وعقل ناقص کسی کارنکرداین ادم ا گه دنبال رفاقت یاهرچی که میگن بود دلیلی نداشت اینکارهارو بکنه خیلی راحت بایکی ازهمون ادمها دوست میشد یا اگه.دنبال هوس بود راحتراز اب خوردن میتونست بکنه .اصلان احمقانه ست کسی بخواد فکرکنه اینروزا کسی بابت هوس بازی هاش در سختی هست..بگذریم لعنت به هوس..همه.دردم.ازکسی هست که منو زندگی کرداما نفهمیدمن چه مرگم هست اونم.قضاوتم.کرد و.نفهمید کاری که بامن کردوداره میکنه منواینطورکرد چون نمیخوام.باورکنم که حقیقت داره خودمو.دارم.گول میزنم که منتظرم هست وغیره .اگه دیونه ام اگه باهرکی میخوام.بحرفم و.اگه همه جاهستم واسه اینه نمیخوام.دوباره بشکنم دوباره افسرده بشم دوباره متلاشی بشم من دیگه طاقت این کاری که بامن شدوندارم وخواهم.مرد از این حقیقت تلخ و کاری که عزیزترین ادم زندگیم بامن کرد ..هیچ کس هم معرفت نداشت نفهمید منو ..دیگه مهم نیست بخشیدم چون نمیخوام ناراحتی حسن جان رو ببینم هیچوقت