آوای دروغین
part69
وسط راه به جیمین برخوردم و اونم با دیدن من متوقف شد
من اول به حرف اومدم و گفتم:جایی میری
جیمین:نه...داشتم میرفتم یه کم هوا بخورم
+میشه به خاله بگی دارم میرم پیش یکی از دوستام؟
جیمین:حتما...کیفت روی صندلیاست...پیش جونگکوکه
سرمو تکون دادم و بعد از خدافظی مختصری ازش فاصله گرفتم و به سمت اتاق تهیونگ پا تند کردم
با دیدن جونگکوک که روی یکی از صندلیا دست به سینه نشسته بود و چشماش بسته بود هوفی کشیدم و دنبال کیفم گشتم ولی نبود
این که خوابیده...نکنه برداشتن بردنش؟
اوففففف جیمینا
خواستم برم تا پذیرش بگم یه نگاهی به دوربینا بندازن ولی با صدای جونگکوک متوقف شدم
_اینجاست
برگشتم سمتش که دیدم دستشو کرد پشت کمرش و کیفم و درآورد
یعنی این یه مرتیکهی چغندریههه
نشسته رو کیفمم عوضیی
با شدت کیفو از دستش کشیدم و راهمو به سمت در کج کردم
قدمامو سریعتر کردم چون دیرم شده بود و اگه با آخرین سرعت راه میرفتم ده دقیقه دیر میرسیدم
با دیدن در کافه نفس راحتی کشیدم و جلوش متوقف شدم
به تابلوی بالای در نگاه کردم....باران
نفسمو تازه کردم و با قدمایی که نهایت تلاشم و میکردم استوار باشن داخل شدم...با چشمام دنبال اون عوضی گشتم و بالاخره جلوی یه میز دنج گوشه کافه پیداش کردم
به سمتش رفتم و روی صندلی نشستم
ابروهاشو بالا انداخت و گفت:اوه...خانم کم پیدا
+کاش توهم هیچوقت پیدات نمیشد
خودشو به سمت من مایل کرد و گفت:ببین...من با تو هیچ حرفی ندارم...ولی به مونا بگو ازش عذر میخوام...بهش بگو یه کار خیلی مهم برام پیش اومد و نتونستم دنبالش بیام و پیشش باشم
+اون نیازی نداره کثافتی مثل تو پیشش باشی...هیچ میدونی به خاطر اینکه تو مونا رو بغل کردی دوست پسرش تصادف کرد؟هیچ میدونی دوست پسرش الان تو کماست؟هیچ میدونی مونا دو روزه بیهوشه؟هیچ میدونی دوست پسرش آیدل معروف کیم تهیونگ بود؟
ابروشو بالا انداخت و گفت:اوه...مونا آدم خیلی خوبی تور کرده...تو میخوای کدوم و تور کنی
+هیچ میفهمی چی میگی؟میگم تهیونگ رفته کما
جیهون:به من ربطی داره؟
+من هرچقدرم با تو حرف بزنم انگار تو گوش یاسین میخونم...فک کنم اعضا بدشون نیاد مشخصات فردی که باعث آسیب رسیدن به دوستشون شده رو بفهمن
جیهون:واقعا فک کردی آدمهای به اون معروفی به حرف هرزهای مثل تو گو...
ادامهی حرفش با سیلی که تو صورتش زدم تو دهنش ماسید
+من به جات خجالت کشیدم
با عصبانیت از کافه خارج شدم
بچه ها من یه ناشناس تو بیوم دارممم
یونو؟
وسط راه به جیمین برخوردم و اونم با دیدن من متوقف شد
من اول به حرف اومدم و گفتم:جایی میری
جیمین:نه...داشتم میرفتم یه کم هوا بخورم
+میشه به خاله بگی دارم میرم پیش یکی از دوستام؟
جیمین:حتما...کیفت روی صندلیاست...پیش جونگکوکه
سرمو تکون دادم و بعد از خدافظی مختصری ازش فاصله گرفتم و به سمت اتاق تهیونگ پا تند کردم
با دیدن جونگکوک که روی یکی از صندلیا دست به سینه نشسته بود و چشماش بسته بود هوفی کشیدم و دنبال کیفم گشتم ولی نبود
این که خوابیده...نکنه برداشتن بردنش؟
اوففففف جیمینا
خواستم برم تا پذیرش بگم یه نگاهی به دوربینا بندازن ولی با صدای جونگکوک متوقف شدم
_اینجاست
برگشتم سمتش که دیدم دستشو کرد پشت کمرش و کیفم و درآورد
یعنی این یه مرتیکهی چغندریههه
نشسته رو کیفمم عوضیی
با شدت کیفو از دستش کشیدم و راهمو به سمت در کج کردم
قدمامو سریعتر کردم چون دیرم شده بود و اگه با آخرین سرعت راه میرفتم ده دقیقه دیر میرسیدم
با دیدن در کافه نفس راحتی کشیدم و جلوش متوقف شدم
به تابلوی بالای در نگاه کردم....باران
نفسمو تازه کردم و با قدمایی که نهایت تلاشم و میکردم استوار باشن داخل شدم...با چشمام دنبال اون عوضی گشتم و بالاخره جلوی یه میز دنج گوشه کافه پیداش کردم
به سمتش رفتم و روی صندلی نشستم
ابروهاشو بالا انداخت و گفت:اوه...خانم کم پیدا
+کاش توهم هیچوقت پیدات نمیشد
خودشو به سمت من مایل کرد و گفت:ببین...من با تو هیچ حرفی ندارم...ولی به مونا بگو ازش عذر میخوام...بهش بگو یه کار خیلی مهم برام پیش اومد و نتونستم دنبالش بیام و پیشش باشم
+اون نیازی نداره کثافتی مثل تو پیشش باشی...هیچ میدونی به خاطر اینکه تو مونا رو بغل کردی دوست پسرش تصادف کرد؟هیچ میدونی دوست پسرش الان تو کماست؟هیچ میدونی مونا دو روزه بیهوشه؟هیچ میدونی دوست پسرش آیدل معروف کیم تهیونگ بود؟
ابروشو بالا انداخت و گفت:اوه...مونا آدم خیلی خوبی تور کرده...تو میخوای کدوم و تور کنی
+هیچ میفهمی چی میگی؟میگم تهیونگ رفته کما
جیهون:به من ربطی داره؟
+من هرچقدرم با تو حرف بزنم انگار تو گوش یاسین میخونم...فک کنم اعضا بدشون نیاد مشخصات فردی که باعث آسیب رسیدن به دوستشون شده رو بفهمن
جیهون:واقعا فک کردی آدمهای به اون معروفی به حرف هرزهای مثل تو گو...
ادامهی حرفش با سیلی که تو صورتش زدم تو دهنش ماسید
+من به جات خجالت کشیدم
با عصبانیت از کافه خارج شدم
بچه ها من یه ناشناس تو بیوم دارممم
یونو؟
۳.۰k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.