فیک king of the moon🧛🏻♂️🩸🍷پارت ³²
راوی « همه ی مهمان ها رسیدن و رفتن سالن اصلی...امپراطور ها مشغول گفت و گو بودن و جین هی و مین هی هم عین بچه ها این ور اون ور میرفتن...اما تنها افراد عاقل سوفیا و میراندا بودن که خیلی آروم نشسته بودن و چای میخوردن....تا شب اوضاع همین بود تا اینکه به درخواست وزرا قرار شد قرار شد یونگی و جین هی یه رقص دو نفره داشته باشنـ....
یونگی « واقعا لازمه این رقص دو نفره؟
امپراطور گرگینه ها ( یانگ)« یادت رفته وقتی برای مراسم ازدواج ما اومدی هم همین کار رو کردیم....ما که برای ازدواج نبودیم....الان باید انجامش بدی...
امپراطور جادوگر ها ( شائو)« اما من با این دلقک بازی ها مخالفم
سوفیا و میراندا « یه بار دیگه....
مین هی « جین هی رو هل دادم سمت امپراطور مین و خودمم رفتم کنار یانگ ایستادم....ولی واقعا بهم میان....
یونگی « دست جین هی رو گرفتم و رفتیم وسط سالن....
جین هی « حواست باشه پاتو نزاری رو دامنم....
یونگی « لازم نیست اینا رو به من تذکر بدی....همه اینا رو از برم
جین هی « هیم...با نواخته شدن موزیک طبق اون چیزی که سوفیا بهم یاد داده حرکت رو پشت سر هم انجام میدادم و حواسم بود سوتی ندم...
یونگی « آموزش های سوفیا موثر بود چون جین هی خیلی ماهرانه میرقصید و امروز واقعا زیبا شده بود...بعد از اینکه رقص تموم شد همه دست زدن و خواستیم برگردیم سر جا هامون که شائو کار رو خراب کرد...
شائو « بوسه آخر رو یادت رفت یونگی
یونگی « شائو مگه تو با این چیز های مسخره مخالف نبودی...
شائو « بودم....اما حالا که زن گرفتی باید تمام این بدبختی ها رو تجربه کنی....تازه این اولشه...
میراندا « شائوووووو
یونگی « ای زن زلیل 눈_눈 جین هی تو چی میگی بابا جان....برگشتم و دیدم عین گوجه سرخ شده... نترس بابا کاریت ندارم....
جین هی «هان؟ من کی ترسیدم
سوفیا « میمون عین گوجه سرخ شدی....
جین هی « میمون عمته... (-_-;)
مین هی « دخترا آروم باشید....چیزی نیست...که آیییییییی
راوی « یونگی فکر میکرد توی مراسم جین هی و سوفیا آدم میشن اما اشتباه کرده بود....چون جین هی یه توپ پر آب برداشت و خواست بزنه توی صورت سوفیا که خورد به مین هی....از اون ور سوفیا هم توپش رو زد تو سر میراندا و همشون با جیغ و داد سالن رو ترک کردن
شائو « خب عالی شد....بریم یادی از قدیما کنیم....دلم برای دوران سینگلیم تنگ شده....
یانگ « اینا رو به حال خودشون رها کنیم همدیگر رو میکشن
یونگی « اما اگه بری وسط کتک میخوری....پاشین بریم یه دست بولینگ بزنیم....
الکس « *_* حاجی قرار داد.....مراسم سلطنتی.....اینا چی میشه پس...مگه اومدید تعطیلات....
یونگی « واقعا لازمه این رقص دو نفره؟
امپراطور گرگینه ها ( یانگ)« یادت رفته وقتی برای مراسم ازدواج ما اومدی هم همین کار رو کردیم....ما که برای ازدواج نبودیم....الان باید انجامش بدی...
امپراطور جادوگر ها ( شائو)« اما من با این دلقک بازی ها مخالفم
سوفیا و میراندا « یه بار دیگه....
مین هی « جین هی رو هل دادم سمت امپراطور مین و خودمم رفتم کنار یانگ ایستادم....ولی واقعا بهم میان....
یونگی « دست جین هی رو گرفتم و رفتیم وسط سالن....
جین هی « حواست باشه پاتو نزاری رو دامنم....
یونگی « لازم نیست اینا رو به من تذکر بدی....همه اینا رو از برم
جین هی « هیم...با نواخته شدن موزیک طبق اون چیزی که سوفیا بهم یاد داده حرکت رو پشت سر هم انجام میدادم و حواسم بود سوتی ندم...
یونگی « آموزش های سوفیا موثر بود چون جین هی خیلی ماهرانه میرقصید و امروز واقعا زیبا شده بود...بعد از اینکه رقص تموم شد همه دست زدن و خواستیم برگردیم سر جا هامون که شائو کار رو خراب کرد...
شائو « بوسه آخر رو یادت رفت یونگی
یونگی « شائو مگه تو با این چیز های مسخره مخالف نبودی...
شائو « بودم....اما حالا که زن گرفتی باید تمام این بدبختی ها رو تجربه کنی....تازه این اولشه...
میراندا « شائوووووو
یونگی « ای زن زلیل 눈_눈 جین هی تو چی میگی بابا جان....برگشتم و دیدم عین گوجه سرخ شده... نترس بابا کاریت ندارم....
جین هی «هان؟ من کی ترسیدم
سوفیا « میمون عین گوجه سرخ شدی....
جین هی « میمون عمته... (-_-;)
مین هی « دخترا آروم باشید....چیزی نیست...که آیییییییی
راوی « یونگی فکر میکرد توی مراسم جین هی و سوفیا آدم میشن اما اشتباه کرده بود....چون جین هی یه توپ پر آب برداشت و خواست بزنه توی صورت سوفیا که خورد به مین هی....از اون ور سوفیا هم توپش رو زد تو سر میراندا و همشون با جیغ و داد سالن رو ترک کردن
شائو « خب عالی شد....بریم یادی از قدیما کنیم....دلم برای دوران سینگلیم تنگ شده....
یانگ « اینا رو به حال خودشون رها کنیم همدیگر رو میکشن
یونگی « اما اگه بری وسط کتک میخوری....پاشین بریم یه دست بولینگ بزنیم....
الکس « *_* حاجی قرار داد.....مراسم سلطنتی.....اینا چی میشه پس...مگه اومدید تعطیلات....
۵۴.۷k
۱۷ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.