وکوکم به کتف راستش نیس ات هم همینطور
وکوکم به کتف راستش نیس ات هم همینطور
و ادامه من ديگه ساکت شم
لیناویو
تو قهوه اش پودر تح*ریک کننده ریختم
ها ها ها خندع مثلا شیطانی
کوک: یکی از خدمتکار ها برام قهوه اورد
چقد مشکوک بود
کوک ویو
کمی از قهوه خوردم
اه چه بد مزست فهمیدم توش پودر تحر*یک کننده بود
رفتم بیرون
کوک: کی تو قهوه من پودر ریخته
جسیکا: ااقا. امم خانم لیینا
لینا: دروغ نگو دختره ی هرزه
جسیکا: ممنو ببخشید مممن ددروغ نمیییگم
کوک: جسیکا چیشده چرا لکنت گرفتی
جسیکا: هیچی فقط خانم به همه پول داد که هیچی نگن منم تهدید کرد اگه چیزی بگه منومیکشه چون دختر عموی خانم اته
لینا: اره دختر عموشم ولی از اون عفریته بدم میاد
حرفش با یه چک نصف شد
اون کی بود که چک زد
..... ادامه دارد
و ادامه من ديگه ساکت شم
لیناویو
تو قهوه اش پودر تح*ریک کننده ریختم
ها ها ها خندع مثلا شیطانی
کوک: یکی از خدمتکار ها برام قهوه اورد
چقد مشکوک بود
کوک ویو
کمی از قهوه خوردم
اه چه بد مزست فهمیدم توش پودر تحر*یک کننده بود
رفتم بیرون
کوک: کی تو قهوه من پودر ریخته
جسیکا: ااقا. امم خانم لیینا
لینا: دروغ نگو دختره ی هرزه
جسیکا: ممنو ببخشید مممن ددروغ نمیییگم
کوک: جسیکا چیشده چرا لکنت گرفتی
جسیکا: هیچی فقط خانم به همه پول داد که هیچی نگن منم تهدید کرد اگه چیزی بگه منومیکشه چون دختر عموی خانم اته
لینا: اره دختر عموشم ولی از اون عفریته بدم میاد
حرفش با یه چک نصف شد
اون کی بود که چک زد
..... ادامه دارد
۵.۰k
۲۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.