سناریو وقتی داری با دوستت درباره ی عمل چشمت حرف میزنی که
سناریو وقتی داری با دوستت درباره ی عمل چشمت حرف میزنی که میگی : آره خیلی درد نداشت فقط اسمش ترسناکه ولی واقعا خوبه درد زیادی نداره و خب یه تجربه است ولی اونا فکر میکنن درباره ی رابطه ی دیشبت باهاشون داری حرف میزنی نمیدونستن چشمت و عمل کردی و یواشکی با همکارت صحبت میکنی که میشنون
نامی :تعجب میکنه ) تو کی عمل کردی هانن؟
جین : چرا بهم نگفتی ؟(عصبی)
یونگی : الان که درد نداری هانن؟
هوسوک : چرا بهم نگفتی ؟یعنی دیگه بهم اعتماد نداری ؟
جیمین :امشب دارم برات
ته ته:که بدون گفتن به من میری عمل ها؟
کوک: وایسا برسی خونه ...دارم برات
ببخشید خیلی بد شد
نامی :تعجب میکنه ) تو کی عمل کردی هانن؟
جین : چرا بهم نگفتی ؟(عصبی)
یونگی : الان که درد نداری هانن؟
هوسوک : چرا بهم نگفتی ؟یعنی دیگه بهم اعتماد نداری ؟
جیمین :امشب دارم برات
ته ته:که بدون گفتن به من میری عمل ها؟
کوک: وایسا برسی خونه ...دارم برات
ببخشید خیلی بد شد
۸۵۷
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.