ماه و خورشید
پارت ۴۴
کوک : آناشا داری اشتباه مشت میزنی
آناشا : اگه بلدی بیا یادم بده
کوک : ببین اول گاردتو حفظ کن بعد ضربه بزن
به کیسه ضربه زدم
مدیر گو : جئون نز........ خب توکه بلاخره کار خودتو میکنی
آناشا: عر منم میتونم اینطور نیست بزنم
کوک : برای اینکه بهت برخورد نکنه باید سریع باشی
مدیر گو : کوک کلاست دیر میشه بدو
رفتم تو کلاس آنارا داشت میرفت سمت تهیونگ سریع رفتم رو پای تهیونگ نشستم
کوک : چخبر "آروم "
ته : هییییی اهان دارم دایی میشم " آروم "
کوک : مبارکه پس " آروم "
آنارا دستشو گذاشت رو میز تهیونگ و به سمت جلو خم شد تهیونگم سرشو کرد تو گوشی
آنارا: استاد میشه برم بیرون
ته : نخیر بعدشم اگه از این به بعد اینجور لباسی بپوشیم به مدیر گزارشت میدم
آنارا: چطور این میتونه بره
ته : مدیر گو گفت بره که به بچهها بوکس یاد بده
کوک " زبون در آورد "
آنارا: چرا دست از سر تهیونگ بر نمی داری اون مال منه
ته : اولن استاد کیم دومن پیش پای تو ازدواج کردیم زود تر اقدام میکردی
کوک : برو گمشو بشین سرجات " اشاره به جای آنارا"
رفت نشست
ته : میدونستی رنگ مورد علاقم خیلی بهت میاد ؟" آروم "
کوک : همه بهم همینو میگن " آروم "
ته : شکل خرگوش کوچولو ها میشی " آروم "
کوک : عهههههه" آروم "
ته : بیبی بانی " رو موهای کوک بوسه ی آروم زد "
همونجا نشستمو تو گوشیه تهیونگ نگاه کردم که زنگ خورد
شیا : هان من کیم ؟ " خواب آلود "
کوک : پاشین زنگ خوردددددددددددددددددددد بریم انرژی زا بخریم
ارویین: بریم " خواب آلود "
رفتیم انرژی زا خریدیم من به همراه ارزی زا شیرموزم خریدم و رفتم انرژی زا رو دادم تهیونگ
کوک : بیا اینم مال تو
ته : بیبی بانی " آروم "
کوک : نگو من کجام شکل خرگوشه
شینا : کل بدنت فقط کم مونده دمو گوش بزاریم برات
شروع کردم به خوردن شیرموز
کوک : تو خودت شکل گاوی
که تهیونگ بغلم کردو سرشو گذاشت رو شونم
دوهیون : " نگاه های بد بد "
هاری : دوهیون انقدر منحرف نباش
کوک : بدبخت پرحاشیه
ارویین: خجالت بکش تو با این سنت شیرموز میخوری
ته : توهم سنت کمه برای اینکه پدر بشی
ارویین : عه راست میگه ها
شینا : عزیزم گوه نخور من راضیم
شیا : من اومده ام
که دیدم اون دختره آنارا داره میوفته ولی هیچ کس نرفته بگیرتش
کوک : عه این منتظر بود تهیونگ بگیرتش
ته : بره بمیره ه من چه مگه من مسئول اونم من تورو بپام بقیه به درک
جونگ سوک : کوک اون قهوه ای که برام آوردیو دادم سگم مرد
کوک : هزار بار سگم مگه قهوه میخوره
جونگ سوک : این سگم تو راه رو پیدا کردم ...... سلام شوهر پسرم
ته : سلام آقای جئون ....... یونتان بدو بیا بغل این
سگه پرید بغلم
ته : این سگ منه اسمش یونتانه
کوک : یونتان ؟ سلام کوچولو
شروع به لیسیدن صورتم کرد
کوک : چه بانمکهههههههههه
ته : .......
🌑🌕
کوک : آناشا داری اشتباه مشت میزنی
آناشا : اگه بلدی بیا یادم بده
کوک : ببین اول گاردتو حفظ کن بعد ضربه بزن
به کیسه ضربه زدم
مدیر گو : جئون نز........ خب توکه بلاخره کار خودتو میکنی
آناشا: عر منم میتونم اینطور نیست بزنم
کوک : برای اینکه بهت برخورد نکنه باید سریع باشی
مدیر گو : کوک کلاست دیر میشه بدو
رفتم تو کلاس آنارا داشت میرفت سمت تهیونگ سریع رفتم رو پای تهیونگ نشستم
کوک : چخبر "آروم "
ته : هییییی اهان دارم دایی میشم " آروم "
کوک : مبارکه پس " آروم "
آنارا دستشو گذاشت رو میز تهیونگ و به سمت جلو خم شد تهیونگم سرشو کرد تو گوشی
آنارا: استاد میشه برم بیرون
ته : نخیر بعدشم اگه از این به بعد اینجور لباسی بپوشیم به مدیر گزارشت میدم
آنارا: چطور این میتونه بره
ته : مدیر گو گفت بره که به بچهها بوکس یاد بده
کوک " زبون در آورد "
آنارا: چرا دست از سر تهیونگ بر نمی داری اون مال منه
ته : اولن استاد کیم دومن پیش پای تو ازدواج کردیم زود تر اقدام میکردی
کوک : برو گمشو بشین سرجات " اشاره به جای آنارا"
رفت نشست
ته : میدونستی رنگ مورد علاقم خیلی بهت میاد ؟" آروم "
کوک : همه بهم همینو میگن " آروم "
ته : شکل خرگوش کوچولو ها میشی " آروم "
کوک : عهههههه" آروم "
ته : بیبی بانی " رو موهای کوک بوسه ی آروم زد "
همونجا نشستمو تو گوشیه تهیونگ نگاه کردم که زنگ خورد
شیا : هان من کیم ؟ " خواب آلود "
کوک : پاشین زنگ خوردددددددددددددددددددد بریم انرژی زا بخریم
ارویین: بریم " خواب آلود "
رفتیم انرژی زا خریدیم من به همراه ارزی زا شیرموزم خریدم و رفتم انرژی زا رو دادم تهیونگ
کوک : بیا اینم مال تو
ته : بیبی بانی " آروم "
کوک : نگو من کجام شکل خرگوشه
شینا : کل بدنت فقط کم مونده دمو گوش بزاریم برات
شروع کردم به خوردن شیرموز
کوک : تو خودت شکل گاوی
که تهیونگ بغلم کردو سرشو گذاشت رو شونم
دوهیون : " نگاه های بد بد "
هاری : دوهیون انقدر منحرف نباش
کوک : بدبخت پرحاشیه
ارویین: خجالت بکش تو با این سنت شیرموز میخوری
ته : توهم سنت کمه برای اینکه پدر بشی
ارویین : عه راست میگه ها
شینا : عزیزم گوه نخور من راضیم
شیا : من اومده ام
که دیدم اون دختره آنارا داره میوفته ولی هیچ کس نرفته بگیرتش
کوک : عه این منتظر بود تهیونگ بگیرتش
ته : بره بمیره ه من چه مگه من مسئول اونم من تورو بپام بقیه به درک
جونگ سوک : کوک اون قهوه ای که برام آوردیو دادم سگم مرد
کوک : هزار بار سگم مگه قهوه میخوره
جونگ سوک : این سگم تو راه رو پیدا کردم ...... سلام شوهر پسرم
ته : سلام آقای جئون ....... یونتان بدو بیا بغل این
سگه پرید بغلم
ته : این سگ منه اسمش یونتانه
کوک : یونتان ؟ سلام کوچولو
شروع به لیسیدن صورتم کرد
کوک : چه بانمکهههههههههه
ته : .......
🌑🌕
۵.۲k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.