part¹⁶🐊🧋🫐
آری « کسی حق نداشت به اعضای خانواده سلطنتی نگاه کنه یا به چشماشون زل بزنه! برای همین وقتی وارد اتاق شدیم تعظیم کردیم و منتظر شدیم اجازه بدن بشینیم.... بدون اینکه ذره ای سرمون رو بالا بیاریم!
جیمین « راحت باشید! میتونید بشینید
شین هه « سپاسگزارم سرورم
جیمین « یول به من همه چیز رو گفت! اینکه چطور جون من رو نجات دادین و مانع مرگ من شدید.... بی ادبی افراد منو ببخشید اگه شما رو به اتاق بازجویی بردن و باعث رنجش شما شدن..... ازتون خواستم به اینجا بیایید تا ازتون تشکر کنم و اگه خواسته ای دارین اونو برآورده کنم
محافظ ولیعهد -یول « اولش فکر کردم با قاتلین همدست هستین برای همین خواستم از شما بازجویی کنن! امیدوارم متوجه حسن نیت ما شده باشید
شین هه « قابل درکه! به عنوان کسی که مسئول جان ولیعهده این وظیفه شما بود.....
جیمین « برخلاف لباسی که به تن دارید بهتون نمیخوره یه انسان عادی باشید! این رفتار و متانت فقط از یه اشراف زاده دیده میشه
آری « بله سرورم ما قبلا جزو طبقه اشراف بودیم
جیمین « قبلا؟ یعنی چی؟
شین هه « پدر و مادر ما قبلا با وزیر چویی همکاری میکردن اما ایشون به بهونه
انجام وظیفه والدین ما رو مجبور به قاچاق اسلحه کردن و والدین ما به جرم خیانت کشته شدن و دارایی شون مصادره شد..... ما هم به عنوان برده به خانواده اشراف فروخته شدیم
جیمین « خدای من! اگه این حرف شما صحت داشته باشه باید این قانون رو تغییر بدن
شین هه « توی این سرزمین کسی
صدای ضعیف رعیت رو نمیشنوه سرورم! براشون مهم نیست چه بلایی سر ما بیاد
یول « مراقب باشید دارین جلوی چه کسی اینجور گستاخانه صحبت میکنید
جیمین « یول مشکلی نداره! خب من این موضوع رو بررسی میکنم.... خوشحالم که اونقدر جسارت داری که این موضوع رو بیان میکنی!
دوجین « سرورم شما گفتین اگه خواسته ای داشته باشیم میتونیم اونو بیان کنیم! این اجازه رو دارم خواسته هر سه ما رو به عرضتون برسونم؟
جیمین « میشنوم!
دوجین « لطفا ما رو به عنوان افراد گارد ویژه بپذیرید
شین هه « یقینا اگه در مقابل ولیعهد نبودیم تا الان گردن دوجین رو شکسته بودم! همین که دستور نداده بود ما رو بکشن جای شکرش باقی بود! من میخواستم سریع این قصر خونین رو ترک کنم اما مگه ممکنه بود؟
جیمین « *خنده.... گارد سلطنتی؟ میدونید که هر کسی نمیتونه اونجا دووم بیاره!
دوجین « بله سرورم میدونیم اما ما تمام تلاشمون رو میکنیم! لطفا این شانس رو به ما بدید
جیمین « شاید خودت بتونی با تمرینات سختش کنار بیای ولی فکر نکنم دخترا بتونن
شین هه « چرا نتونیم؟ نمیدونم این تفکر از کجا شعله گرفته اما گاهی اوقات قدرت یه زن از صد تا مرد بیشتره سرورم!
جیمین « راحت باشید! میتونید بشینید
شین هه « سپاسگزارم سرورم
جیمین « یول به من همه چیز رو گفت! اینکه چطور جون من رو نجات دادین و مانع مرگ من شدید.... بی ادبی افراد منو ببخشید اگه شما رو به اتاق بازجویی بردن و باعث رنجش شما شدن..... ازتون خواستم به اینجا بیایید تا ازتون تشکر کنم و اگه خواسته ای دارین اونو برآورده کنم
محافظ ولیعهد -یول « اولش فکر کردم با قاتلین همدست هستین برای همین خواستم از شما بازجویی کنن! امیدوارم متوجه حسن نیت ما شده باشید
شین هه « قابل درکه! به عنوان کسی که مسئول جان ولیعهده این وظیفه شما بود.....
جیمین « برخلاف لباسی که به تن دارید بهتون نمیخوره یه انسان عادی باشید! این رفتار و متانت فقط از یه اشراف زاده دیده میشه
آری « بله سرورم ما قبلا جزو طبقه اشراف بودیم
جیمین « قبلا؟ یعنی چی؟
شین هه « پدر و مادر ما قبلا با وزیر چویی همکاری میکردن اما ایشون به بهونه
انجام وظیفه والدین ما رو مجبور به قاچاق اسلحه کردن و والدین ما به جرم خیانت کشته شدن و دارایی شون مصادره شد..... ما هم به عنوان برده به خانواده اشراف فروخته شدیم
جیمین « خدای من! اگه این حرف شما صحت داشته باشه باید این قانون رو تغییر بدن
شین هه « توی این سرزمین کسی
صدای ضعیف رعیت رو نمیشنوه سرورم! براشون مهم نیست چه بلایی سر ما بیاد
یول « مراقب باشید دارین جلوی چه کسی اینجور گستاخانه صحبت میکنید
جیمین « یول مشکلی نداره! خب من این موضوع رو بررسی میکنم.... خوشحالم که اونقدر جسارت داری که این موضوع رو بیان میکنی!
دوجین « سرورم شما گفتین اگه خواسته ای داشته باشیم میتونیم اونو بیان کنیم! این اجازه رو دارم خواسته هر سه ما رو به عرضتون برسونم؟
جیمین « میشنوم!
دوجین « لطفا ما رو به عنوان افراد گارد ویژه بپذیرید
شین هه « یقینا اگه در مقابل ولیعهد نبودیم تا الان گردن دوجین رو شکسته بودم! همین که دستور نداده بود ما رو بکشن جای شکرش باقی بود! من میخواستم سریع این قصر خونین رو ترک کنم اما مگه ممکنه بود؟
جیمین « *خنده.... گارد سلطنتی؟ میدونید که هر کسی نمیتونه اونجا دووم بیاره!
دوجین « بله سرورم میدونیم اما ما تمام تلاشمون رو میکنیم! لطفا این شانس رو به ما بدید
جیمین « شاید خودت بتونی با تمرینات سختش کنار بیای ولی فکر نکنم دخترا بتونن
شین هه « چرا نتونیم؟ نمیدونم این تفکر از کجا شعله گرفته اما گاهی اوقات قدرت یه زن از صد تا مرد بیشتره سرورم!
۲۷.۵k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.