پسرک چوبی

جیرجیرک:پینوکیو چرا ناراحتی؟
پسرک چوبی:من که پینوکیو نیستم فقط عروسکی هستم شبیه او پینوکیو که با دروغ گفتن و قطع کردن دماغش کارخانه ی چوب زد و ثروت مند شد و خوش بخت من هستم که تنها عروسک خیمه شب بازی هستم و ابزار خوشحالی بچه ها و پول درآوردن صاحبم.
جیرجیرک:ناراحت نباش فرشته مهربان روزی به سراغ تو هم می آید.
پسرک چوبی:من که میدانم وجود ندارد چرا الکی به من میگویی .
جیرجیرک:چون من وظیفه دارم تا از قلب تو مراقبت کنم تا یک وقت اوهم مانند دست و پایت چوبی نشود ،هی من تمام عمرم را صرف این کردم که تو خوشحال و باشرافت باشی حال میبینم خود نه شرافت دارم نه شادی ،پسرک چوبی بمان آدم ها سنگی هستند.
#پینوکیو