من یک روز!
من یک روز!
دلم را مجاب خواهم کرد
به رایزنی با تمام احساسات شورشی قلبم!
که بفهمد اینهمه تکاپو برای آرامشی تظاهری
آن هم اینچنین بی وقفه کاری ست مزحک و ناممکن!
اینهمه تلاش بیهوده ست
وقتی هیچکس هیچ زمانی حجم تشویش چشم هایم را نمیفهمد!
وقتی هیچکس سپید شدن چند تار کنار شقیقه ام را نمیبیند!
این روزها قهوه هایم را هم بی شکر میخورم!
همانند روزهایم!
تلخ و گس!
لمس حقیقت یعنی همین!
یعنی قهوه هایت را تلخ میخوری تا روزهایت را بفهمی!
این روزها دیگر نگاهم ,هیچ رنگی از گرما ندارد
تمام پیچ و تاب قرنیه ام زمستانی شده!
این روزها تمام #احساساتم را بالا آورده ام تا دیگر نبینم
نفهمم
حس نکنم!
نبازم...!
این روزها...
آه از این روزها
که نمیگذرد!
که نمیگذرد...
و تمامش شعر میشود
دود میشود!
ریه ام را پر میکند...
آه از این روزها!
دلم را مجاب خواهم کرد
به رایزنی با تمام احساسات شورشی قلبم!
که بفهمد اینهمه تکاپو برای آرامشی تظاهری
آن هم اینچنین بی وقفه کاری ست مزحک و ناممکن!
اینهمه تلاش بیهوده ست
وقتی هیچکس هیچ زمانی حجم تشویش چشم هایم را نمیفهمد!
وقتی هیچکس سپید شدن چند تار کنار شقیقه ام را نمیبیند!
این روزها قهوه هایم را هم بی شکر میخورم!
همانند روزهایم!
تلخ و گس!
لمس حقیقت یعنی همین!
یعنی قهوه هایت را تلخ میخوری تا روزهایت را بفهمی!
این روزها دیگر نگاهم ,هیچ رنگی از گرما ندارد
تمام پیچ و تاب قرنیه ام زمستانی شده!
این روزها تمام #احساساتم را بالا آورده ام تا دیگر نبینم
نفهمم
حس نکنم!
نبازم...!
این روزها...
آه از این روزها
که نمیگذرد!
که نمیگذرد...
و تمامش شعر میشود
دود میشود!
ریه ام را پر میکند...
آه از این روزها!
۸۱۱
۱۳ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.