ابلیس و عشق
ابلیس و عشق
ابلیس حائل است بین آدم و جمال حوا. و در این رابطه وسوسه ای می دمد در جان آدم از جمال حوا که عشق جنسی نامیده می شود. ابلیس سوار بر این عشق است که از جمال حوا بر دل آدم رخنه می کند تا عقل و ایمان آدم را بازیچه هوس و مکر حوا کند و عاقبت این عشق را تبدیل به کینه و نفرت سازد و با این عداوت هر دو را از بهشت عشق غریزی خارج نماید. و با اینحال این عشق و شکست در آن موجب بیداری آدم و نبوّت او می شود و این مقام معنوی به قیمت از دست دادن بهشت بدست می آید. حوا جمال دل آدم است و لذا عشق آدم به حوا کمال خودپرستی آدم است و اینست منشأ کفر ابلیس در آدم. عشق جنسی بدنه شجره ممنوعه است و میوه هایش فرزندان هستند. و اما مکر بعدی ابلیس همانا عشق به فرزندان (نژاد) است که موجب فتنه و عداوت بین آدم و حوا می گردد زیرا فرزند محصول وصال در عشق جنسی است. و اینست که برای پاک شدن از وسوسه ابلیس، آدم بایستی عشق حوا و فرزندانش را از دل بیرون کند و حضرت ابراهیم نخستین کسی بود که این کار را به تمام و کمال انجام داد با واقعه تبعید هاجر به سرزمین برهوت حجاز و سپس ذبح اسماعیل. و لذا بانی ایمان و پدر اسلام شد و به کمال نبوّت یعنی امامت رسید. امامت به معنای تبدیل دل آدم به خانه خداست. یعنی خدا مقیم در دل آدم می شود و دیگر به دل آدم امکان عشق به حوا را نمی دهد زیرا دلش را مالک شده و دلبر یگانۀ اوست. و برای سائر انسانها تنها راه رهائی از وسوسه ابلیس در زن همان دل دادن به امام است. و بدینگونه حوا تحت ولایت آدم قرار می گیرد که امر خداست. ابلیس زشتی های حوا را در چشم آدم زیبا نموده و آدم را به بردگی حوا می کشاند
دائرةالمعارف عرفانی جلد ۲ ص ۲۳۸
www.khanjnay.com
ابلیس حائل است بین آدم و جمال حوا. و در این رابطه وسوسه ای می دمد در جان آدم از جمال حوا که عشق جنسی نامیده می شود. ابلیس سوار بر این عشق است که از جمال حوا بر دل آدم رخنه می کند تا عقل و ایمان آدم را بازیچه هوس و مکر حوا کند و عاقبت این عشق را تبدیل به کینه و نفرت سازد و با این عداوت هر دو را از بهشت عشق غریزی خارج نماید. و با اینحال این عشق و شکست در آن موجب بیداری آدم و نبوّت او می شود و این مقام معنوی به قیمت از دست دادن بهشت بدست می آید. حوا جمال دل آدم است و لذا عشق آدم به حوا کمال خودپرستی آدم است و اینست منشأ کفر ابلیس در آدم. عشق جنسی بدنه شجره ممنوعه است و میوه هایش فرزندان هستند. و اما مکر بعدی ابلیس همانا عشق به فرزندان (نژاد) است که موجب فتنه و عداوت بین آدم و حوا می گردد زیرا فرزند محصول وصال در عشق جنسی است. و اینست که برای پاک شدن از وسوسه ابلیس، آدم بایستی عشق حوا و فرزندانش را از دل بیرون کند و حضرت ابراهیم نخستین کسی بود که این کار را به تمام و کمال انجام داد با واقعه تبعید هاجر به سرزمین برهوت حجاز و سپس ذبح اسماعیل. و لذا بانی ایمان و پدر اسلام شد و به کمال نبوّت یعنی امامت رسید. امامت به معنای تبدیل دل آدم به خانه خداست. یعنی خدا مقیم در دل آدم می شود و دیگر به دل آدم امکان عشق به حوا را نمی دهد زیرا دلش را مالک شده و دلبر یگانۀ اوست. و برای سائر انسانها تنها راه رهائی از وسوسه ابلیس در زن همان دل دادن به امام است. و بدینگونه حوا تحت ولایت آدم قرار می گیرد که امر خداست. ابلیس زشتی های حوا را در چشم آدم زیبا نموده و آدم را به بردگی حوا می کشاند
دائرةالمعارف عرفانی جلد ۲ ص ۲۳۸
www.khanjnay.com
۱.۷k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.