وقتی بلخر از سربازی برمیگرد :)«تک پارتی »
«ویو ا/ت : دوباره یه روز مزخرف دیگه از وقتی جین رفت دیگه همه ای روز خسته کنند کسل کنندست دلم برای جین خیلی تنگه شد باهام تلفنی زیاد حرف میزنیم اما من دلم میخواد محکم بغلش کنم اما نمیشه از جام دل کندم رفتم تو آشپز خونه یه قهوه برای خودم ریختم که گوشیم زنگ خورد »
*سلام لارا !
=سلام ا/ت !
*چیشد دختر؟!
=ا/ت حوصلم سر رفته میای بریم پارتی یکم خوشبگذروینم !
*نه والا حوصله ندارم!
=مسخره بازی درنیار دیگه الانم که جین نیست تا کی میخوای تو خونه بمونی !؟
*اوففف باش بابا !
=افرین پس شب ساعت هشت میام دنبالت (ذوق)
*اوکی!
«ویو ا/ت : گوشی قطع کردم قهوه ام گذشتم رو اُپن و رفتم یه دوش چند مینی گرفتم اومدم لباس پوشیدم موهامو خشک کرد رفتم یکم فیلم ببینم که حس کرد کسی کیلد انداخت ترسیدم از جام بلند شد رفتم یه جا قایم شدم گوشیم گرفتم دستم که زنک بزنم به پلیس که یهو صدای یه نفر اشک توی چشمام جمع کرد»
&ا/ت ..عشقم کجایی !؟
(ویو ا/ت: باورم نمیشد جین برگشت بود تو شوک گیر کرد بود قلبم تند تند میزد از زیر میر بلند شد با چشمای اشکی و صدای که بغض توش موج میزدم صداش کردم)
*جینا!؟
(جین سمت صدا برشگت و به دیدن ا/ت لبخند زد دستاش باز کرد ا/ت بغضش ترکید با خند خند بدو بدو رفت سمت جین پرید بغلش )
«جین دوستش دور ا/ت حلقه کرد نازش میکرد»
&هیسس گریه نکن بیبی کوچولوم !من اینجام !
*جین…هق…دلم..هق …برات تنگ شد بود..هق هق !(گریه )
&منم همینطور عزیزم خیلی دلم برات تنگه شد بودم !اما دیگه اینجام !
*(گریه)
«جین بوسه روی موهای ا/ت زد ا/ت از خودش جدا کرد اشکاش پاک کرد»
&گریه نکن عزیزم !
(ا/ت لبخند زد سرش تکونه داد )
*جینا برو لباست عوض کن !حتما گشنته برات غذا آماده کنم بخوری !
&باش عزیزم !
(جین رفت تو اتاق لباسش عوض کن ا/ت میز چید منتظر جین بود جین اومد پایین نشست سرجاش شروع کرد به غذا خوردن )
«ا/ت گوشیش زنگ خورد اسم لارا رو گوشیش نمایان شد و تازه یادش افتاد به لارا چه قول داد بود و قطعا اگه زیرش میزد لارا خیلی ناراحت میشد اما اگه جینم میفهمید کار ا/ت تموم بود جین دوست نداشت ا/ت همیچین مهمون های بره چون ممکنه بود اتفاقی برای ا/ت بیوفته ا/ت نمیدونست باید چیکار کن »
&عشقم جواب نمیدی تلفن خودش کشت!
*ها…ا..اره ..ال..الان جواب میدم !
&ا/ت چیزی شد عزیزم!؟
*ن..نه..نه هیچی نشد !(خند مسخره)
(ا/ت تلفن جواب داد)
=ا/ت برنامه عوض شد یکم زودتر باید بریم نیم ساعت دیگه میام دنبالت آماده باشی هااا!(قطع کرد)
(ا/ت تو دلش گفت بدبخت شدم)
&ا/ت کیه بود عزیزم !؟
*ل..لا…لارا!
&عزیزم نگو که میخوای باهاش بری بیرون من بعد مدت ها موند باید با همه وقت بگذرونیم !
*اما عزیزم من به لارا قول دادم !
&هوفف باش برو (ناراحت)
«ا/ت متوجه ناراحت شدن جین شد جین غذاشو خورد بلند شد رفت رو مبل گوشیش گرفت دستش که زنگ خونه به صدا در اومد »
*یعنی لارا!؟چقدر زود اومد!
(ا/ت در باز کرد لارا با ذوق بغلش کرد ا/ت رفت برای لارا شربت بیار ،لارا رفت با دیدن جین تعجب کرد )
=جین شی برگشتی !؟خوش اومدی !
&ممنون لارا !
&لارا میشه بگی کجا داری دوست دخترم میدزدی بعدا این همه مدت که من اومدم!؟
=بیخیال جین فردا همه روز خداست اما پارتی یه بار !
(لارا با کلمه آخر جلویی دهنش گرفت )
=واییی سوتی دادم ا/ت منو میکشه(تو دلش)
&چیه!؟؟؟پارتی !؟ (اخم وجدی )
=اممم ا/ت جون بنظرم تو واقعا باید پیش جین بمونی بعد این همه مدت برگشت من برم و تورو با دوست پسر عزیزم تنها بزارم!
*ها!؟چرا !؟
(لارا رفت ا/ت با تعجب رفت سمت جین)
*چیزی بهش گفتی که ….
(ا/ت با دیدن اخم و جدیت جین حرفش خورد )
&که خانوم میخواستن منو ول کنن برن پارتی !؟اره!؟
*خدا لعنت کن لارا دهن لق(تو دلش)
*عزیزم ببین لارا پیشنهاد داد منم گفتم نه اما اصرار کرد منم درم نمیومد قبول نکنم !
&اها !ولی من قانع نشدم ا/ت خانوم !
(جین اومد سمت ا/ت و ا/ت رفت عقب تا بلخر خورد به دیوار جین دستش دو طرف ا/ت گذاشت یکی از دستش گذاشت زیر چونه ا/ت سرش اورد بالا)
&میدونی دیگه گوش نکردن به قانون و حرفای من چه عواقبی دار مگه نه!؟؟ (نیشخند)
(ا/ت یکم ترسید بود جین صورتش نزدیک اورد محکم ا/ت میبوسید ا/تم مقاومتی نکرد چون دلش تنگ شد بود و این بهترین روش رفع دل تنگه ای بود)
پایان !)
«اینم اون تک پارتی که قولش داد بودم امیدوارم خوشتون اومد باش😁»
*سلام لارا !
=سلام ا/ت !
*چیشد دختر؟!
=ا/ت حوصلم سر رفته میای بریم پارتی یکم خوشبگذروینم !
*نه والا حوصله ندارم!
=مسخره بازی درنیار دیگه الانم که جین نیست تا کی میخوای تو خونه بمونی !؟
*اوففف باش بابا !
=افرین پس شب ساعت هشت میام دنبالت (ذوق)
*اوکی!
«ویو ا/ت : گوشی قطع کردم قهوه ام گذشتم رو اُپن و رفتم یه دوش چند مینی گرفتم اومدم لباس پوشیدم موهامو خشک کرد رفتم یکم فیلم ببینم که حس کرد کسی کیلد انداخت ترسیدم از جام بلند شد رفتم یه جا قایم شدم گوشیم گرفتم دستم که زنک بزنم به پلیس که یهو صدای یه نفر اشک توی چشمام جمع کرد»
&ا/ت ..عشقم کجایی !؟
(ویو ا/ت: باورم نمیشد جین برگشت بود تو شوک گیر کرد بود قلبم تند تند میزد از زیر میر بلند شد با چشمای اشکی و صدای که بغض توش موج میزدم صداش کردم)
*جینا!؟
(جین سمت صدا برشگت و به دیدن ا/ت لبخند زد دستاش باز کرد ا/ت بغضش ترکید با خند خند بدو بدو رفت سمت جین پرید بغلش )
«جین دوستش دور ا/ت حلقه کرد نازش میکرد»
&هیسس گریه نکن بیبی کوچولوم !من اینجام !
*جین…هق…دلم..هق …برات تنگ شد بود..هق هق !(گریه )
&منم همینطور عزیزم خیلی دلم برات تنگه شد بودم !اما دیگه اینجام !
*(گریه)
«جین بوسه روی موهای ا/ت زد ا/ت از خودش جدا کرد اشکاش پاک کرد»
&گریه نکن عزیزم !
(ا/ت لبخند زد سرش تکونه داد )
*جینا برو لباست عوض کن !حتما گشنته برات غذا آماده کنم بخوری !
&باش عزیزم !
(جین رفت تو اتاق لباسش عوض کن ا/ت میز چید منتظر جین بود جین اومد پایین نشست سرجاش شروع کرد به غذا خوردن )
«ا/ت گوشیش زنگ خورد اسم لارا رو گوشیش نمایان شد و تازه یادش افتاد به لارا چه قول داد بود و قطعا اگه زیرش میزد لارا خیلی ناراحت میشد اما اگه جینم میفهمید کار ا/ت تموم بود جین دوست نداشت ا/ت همیچین مهمون های بره چون ممکنه بود اتفاقی برای ا/ت بیوفته ا/ت نمیدونست باید چیکار کن »
&عشقم جواب نمیدی تلفن خودش کشت!
*ها…ا..اره ..ال..الان جواب میدم !
&ا/ت چیزی شد عزیزم!؟
*ن..نه..نه هیچی نشد !(خند مسخره)
(ا/ت تلفن جواب داد)
=ا/ت برنامه عوض شد یکم زودتر باید بریم نیم ساعت دیگه میام دنبالت آماده باشی هااا!(قطع کرد)
(ا/ت تو دلش گفت بدبخت شدم)
&ا/ت کیه بود عزیزم !؟
*ل..لا…لارا!
&عزیزم نگو که میخوای باهاش بری بیرون من بعد مدت ها موند باید با همه وقت بگذرونیم !
*اما عزیزم من به لارا قول دادم !
&هوفف باش برو (ناراحت)
«ا/ت متوجه ناراحت شدن جین شد جین غذاشو خورد بلند شد رفت رو مبل گوشیش گرفت دستش که زنگ خونه به صدا در اومد »
*یعنی لارا!؟چقدر زود اومد!
(ا/ت در باز کرد لارا با ذوق بغلش کرد ا/ت رفت برای لارا شربت بیار ،لارا رفت با دیدن جین تعجب کرد )
=جین شی برگشتی !؟خوش اومدی !
&ممنون لارا !
&لارا میشه بگی کجا داری دوست دخترم میدزدی بعدا این همه مدت که من اومدم!؟
=بیخیال جین فردا همه روز خداست اما پارتی یه بار !
(لارا با کلمه آخر جلویی دهنش گرفت )
=واییی سوتی دادم ا/ت منو میکشه(تو دلش)
&چیه!؟؟؟پارتی !؟ (اخم وجدی )
=اممم ا/ت جون بنظرم تو واقعا باید پیش جین بمونی بعد این همه مدت برگشت من برم و تورو با دوست پسر عزیزم تنها بزارم!
*ها!؟چرا !؟
(لارا رفت ا/ت با تعجب رفت سمت جین)
*چیزی بهش گفتی که ….
(ا/ت با دیدن اخم و جدیت جین حرفش خورد )
&که خانوم میخواستن منو ول کنن برن پارتی !؟اره!؟
*خدا لعنت کن لارا دهن لق(تو دلش)
*عزیزم ببین لارا پیشنهاد داد منم گفتم نه اما اصرار کرد منم درم نمیومد قبول نکنم !
&اها !ولی من قانع نشدم ا/ت خانوم !
(جین اومد سمت ا/ت و ا/ت رفت عقب تا بلخر خورد به دیوار جین دستش دو طرف ا/ت گذاشت یکی از دستش گذاشت زیر چونه ا/ت سرش اورد بالا)
&میدونی دیگه گوش نکردن به قانون و حرفای من چه عواقبی دار مگه نه!؟؟ (نیشخند)
(ا/ت یکم ترسید بود جین صورتش نزدیک اورد محکم ا/ت میبوسید ا/تم مقاومتی نکرد چون دلش تنگ شد بود و این بهترین روش رفع دل تنگه ای بود)
پایان !)
«اینم اون تک پارتی که قولش داد بودم امیدوارم خوشتون اومد باش😁»
۱۲.۸k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.