خدمتكار (پارت 6)
(پارت ششم)
-چاگيااااا من اومدمممم
"عه سلام زود اومدى
-اره كارم زود تموم شد
+سلام
-سلام برو ميزو زود اماده كن كه حسابى گشنمه
+حتما
ميز رو اماده كردم و يجى و تهيونگ رو صدا زدم
نشستيم داشتيم شام ميخورديم كه يجى از به پام و اروم گفت پاشو الان وقتشه پاشدم و گفتم
+اقاى كيم مى خواستم چيزى رو بهتون بگم
-بگو
+زن شما با يكى ديگه رابطه داره
-شوخيه خوبى نبود(با عصبانيت)
+بخدا راست مى گم بهم فرص
نذاشت حرفم رو بزنم و يك سيلى بهم زد خيلى شوكه شده بودم من تا حالا از بابامم سيلى نخورده بودم بغضم گرفت نمى دونم چرا ولى فكر نمى كردم بزنه منو
-برو بيرون فردا هم نمى خواد بياى(با داددد)
چشمام پر اشك شد و رفتم سمت اتاقم و اروم گريه مى كردم كه يجى اومد توى اتاقم بهش محل ندادم كه گفت
"بيا اينم پولت
+همينطور كه پشتم بهش بود گفتم نمى خوام
"تو چه بخواى و چه نخواى پول منو گرفتى
برگشتم و گفتم
+براى چى؟
"پول تو سيليه تهيونگ بود
-چاگيااااا من اومدمممم
"عه سلام زود اومدى
-اره كارم زود تموم شد
+سلام
-سلام برو ميزو زود اماده كن كه حسابى گشنمه
+حتما
ميز رو اماده كردم و يجى و تهيونگ رو صدا زدم
نشستيم داشتيم شام ميخورديم كه يجى از به پام و اروم گفت پاشو الان وقتشه پاشدم و گفتم
+اقاى كيم مى خواستم چيزى رو بهتون بگم
-بگو
+زن شما با يكى ديگه رابطه داره
-شوخيه خوبى نبود(با عصبانيت)
+بخدا راست مى گم بهم فرص
نذاشت حرفم رو بزنم و يك سيلى بهم زد خيلى شوكه شده بودم من تا حالا از بابامم سيلى نخورده بودم بغضم گرفت نمى دونم چرا ولى فكر نمى كردم بزنه منو
-برو بيرون فردا هم نمى خواد بياى(با داددد)
چشمام پر اشك شد و رفتم سمت اتاقم و اروم گريه مى كردم كه يجى اومد توى اتاقم بهش محل ندادم كه گفت
"بيا اينم پولت
+همينطور كه پشتم بهش بود گفتم نمى خوام
"تو چه بخواى و چه نخواى پول منو گرفتى
برگشتم و گفتم
+براى چى؟
"پول تو سيليه تهيونگ بود
۳.۱k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.