میگم دلبر
میگم دلبر
میگم نارنجی
دلم برات تنگ بود!
خیلی زیاد؛ هر روز و هر لحظه!
بیشتر از چیزی که بتونم تحمل کنم دلم برات تنگ شده بود!
بیشتر از حدتحمل دلتنگ شدن میدونی چطور میشه؟!
میشه پاره شدن بندِدل...
مثل تسبیحی!
مثلِ پاره شدن بندِ تسبیح که تموم دونه هاش تق تق رو زمین میافته و هرکدوم قِل میخورن میرن یه سمتی!
بندِ دلم پاره شد؛ دوست داشتنات، خاطره هات و دلتنگیات از تنم ریختن تو هپروت و هرکدوم قِل خوردن یه سمتی!
حالا ازت یه نخِ پاره شده مونده که فقط بهش یه اسمِ نارنجی آویزونه و یه منِ حیرون؛ عجیب حیرون...
#محیا_زند
میگم نارنجی
دلم برات تنگ بود!
خیلی زیاد؛ هر روز و هر لحظه!
بیشتر از چیزی که بتونم تحمل کنم دلم برات تنگ شده بود!
بیشتر از حدتحمل دلتنگ شدن میدونی چطور میشه؟!
میشه پاره شدن بندِدل...
مثل تسبیحی!
مثلِ پاره شدن بندِ تسبیح که تموم دونه هاش تق تق رو زمین میافته و هرکدوم قِل میخورن میرن یه سمتی!
بندِ دلم پاره شد؛ دوست داشتنات، خاطره هات و دلتنگیات از تنم ریختن تو هپروت و هرکدوم قِل خوردن یه سمتی!
حالا ازت یه نخِ پاره شده مونده که فقط بهش یه اسمِ نارنجی آویزونه و یه منِ حیرون؛ عجیب حیرون...
#محیا_زند
۱.۳k
۱۴ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.