نام فیک = دوست پسر روانی من
نام فیک = دوست پسر روانی من
پارت = ۱۷
ات : اون جیهوپه
م ... م... ممن.. ممنون (ترس سریع بستی ها رو گرفتم ازش و دست جونگکوک رو گرفتم و برگشتم
جيهوپ : کجا با این عجله دختر من
بیبی میبینم که یکی دیگه رو میخوای گول بزنی نابودش کنی
ات : سر جام خشک شدم
کوک : چی میگی عوضی
جیهوپ : اخی این دختر مال منه بره من هم میمونه پشه درختی
کوک : چی گفتیی (عربده)
ی مشت کوبوند تو صورت جیهوپ
جیهوپ : آخرین بارت باشه دست رو من بلند میکنی (داد)
ات : جيغغغغغغغغ
جیهوپ : دست ات رو گرفتم و انداختمش پشت خودم زمین
جونگکوک هم ی سیلی خیلی محکم به جیهوپ زد که مث چی جیهوپ افتاد زمینی پاشو کوبوند جای حساسش آخ دلم
سوخت
سریع دست ات رو گرفت اما جیهوپ پاشد با چاقوی خراش عمیق از پشت انداخت
ات : چیییییی
چه گوهی خوردی ک... ثافت من از تو بریدم ازت متنفرم ولم
کنننن جیع گریه آدمای اونجا که شاهد دعوا بودن زنگ زدن به آمبولانس و
پلیس
آمبولانس اومد و ات با گریه همراه کوک رفت
ات : ک.. کوکی (گریه)
بردنش بیمارستان و بعد باند پیچی و سرم و هزار تا کوفت
زهر ما (عه ببخشید دیگه دکتر اومد بیرون
ات : ا... آقای دکتر چ... چی ....... شد حالش خو... خوبه
می... میتونم ببینم... ببینمش؟ (گریه)
دکتر : بله حالشون خوبه میتونین ببینیدش و ببریدش خونه
نگران نباشید
ات : سریع رفتم داخل و روی صندلی کنار جونگکوک نشستم
ک... کوکی (گریهههه)
جونگ کوک اروم چشم هاشو باز کرد و بهت زل زد
هیش اروم باش خوبم
ات : (گریههه)
حس میکنم واقعا عاشقش شدم
چی؟
نه اصلا دختر تو عاشقی؟
اما بهش وابسته شدم..........
پارت = ۱۷
ات : اون جیهوپه
م ... م... ممن.. ممنون (ترس سریع بستی ها رو گرفتم ازش و دست جونگکوک رو گرفتم و برگشتم
جيهوپ : کجا با این عجله دختر من
بیبی میبینم که یکی دیگه رو میخوای گول بزنی نابودش کنی
ات : سر جام خشک شدم
کوک : چی میگی عوضی
جیهوپ : اخی این دختر مال منه بره من هم میمونه پشه درختی
کوک : چی گفتیی (عربده)
ی مشت کوبوند تو صورت جیهوپ
جیهوپ : آخرین بارت باشه دست رو من بلند میکنی (داد)
ات : جيغغغغغغغغ
جیهوپ : دست ات رو گرفتم و انداختمش پشت خودم زمین
جونگکوک هم ی سیلی خیلی محکم به جیهوپ زد که مث چی جیهوپ افتاد زمینی پاشو کوبوند جای حساسش آخ دلم
سوخت
سریع دست ات رو گرفت اما جیهوپ پاشد با چاقوی خراش عمیق از پشت انداخت
ات : چیییییی
چه گوهی خوردی ک... ثافت من از تو بریدم ازت متنفرم ولم
کنننن جیع گریه آدمای اونجا که شاهد دعوا بودن زنگ زدن به آمبولانس و
پلیس
آمبولانس اومد و ات با گریه همراه کوک رفت
ات : ک.. کوکی (گریه)
بردنش بیمارستان و بعد باند پیچی و سرم و هزار تا کوفت
زهر ما (عه ببخشید دیگه دکتر اومد بیرون
ات : ا... آقای دکتر چ... چی ....... شد حالش خو... خوبه
می... میتونم ببینم... ببینمش؟ (گریه)
دکتر : بله حالشون خوبه میتونین ببینیدش و ببریدش خونه
نگران نباشید
ات : سریع رفتم داخل و روی صندلی کنار جونگکوک نشستم
ک... کوکی (گریهههه)
جونگ کوک اروم چشم هاشو باز کرد و بهت زل زد
هیش اروم باش خوبم
ات : (گریههه)
حس میکنم واقعا عاشقش شدم
چی؟
نه اصلا دختر تو عاشقی؟
اما بهش وابسته شدم..........
۱۱.۴k
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.