پارت ۷۴ Blood moon
پارت ۷۴ Blood moon
با حرص گفتم
ا/ت:میشه موضوع صحبتتونو از من به یه چیز
دیگه تغییر بدین؟
........................................................
جونگکوک ماشینو پارک کرد
رفتیم تو یه کافه
دور یه میز نشستیم بعد یه چند دقیقه یه پسره دیگم رسید و که
باز دوباره دختره خودشو اویزون پسره کردو تف تف بوسید
اه اه حالم بهم خورد
اخه مگه کافه جای اینکاراس؟
پسره با جونگکوک دست داد
یه لبخند هیز بهم زد
اصلا از پسره و اون نگاه هیچزش خوشم نیومد
دوست دختر جونگکوک هم هی خودشو میمالوند
به این پسره...
با حرص گفتم
ا/ت:میشه موضوع صحبتتونو از من به یه چیز
دیگه تغییر بدین؟
........................................................
جونگکوک ماشینو پارک کرد
رفتیم تو یه کافه
دور یه میز نشستیم بعد یه چند دقیقه یه پسره دیگم رسید و که
باز دوباره دختره خودشو اویزون پسره کردو تف تف بوسید
اه اه حالم بهم خورد
اخه مگه کافه جای اینکاراس؟
پسره با جونگکوک دست داد
یه لبخند هیز بهم زد
اصلا از پسره و اون نگاه هیچزش خوشم نیومد
دوست دختر جونگکوک هم هی خودشو میمالوند
به این پسره...
۹.۸k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.