جونگ هی- تخلیه اطلاعاتی کی تموم میشه پاپا؟
جونگ هی-تخلیه اطلاعاتی کی تموم میشه پاپا؟
جونگکوک-توکی میخوای بخوابی؟
جونگهی-اتاقم کجاست؟
در اتاق به صدا دراومد
جونگکوک-بله؟
-جونگکوک اومدم جونگ هی رو ببرم بخوابه
روبه جونگ هی گفتم
جونگکوک-پاشو برو مادربزرگت اومده دنبالت
از رو مبل پرید پایین و دوید سمت در...
ساعت از²صبح که گذشت چشمام تصمیم به بسته شدن گرفتن
رفتم سمت تخت و دراز کشیدم.
برگشتم سمت در و دست چپو زیر سرم گذاشتم
نمیدونم چقدر گذشته بود ولی با صدای در به خودم اومدم
جونگکوک-بله؟
جونگ هی-پاپا میشه بیام تو؟
ساعت ۲ این چرا بیداره هنوز!
جونگکوک-بیا
در و باز کرد سرش و آروم از لای در آورد تو
جونگ هی-سلام پاپا
اومد تو در و بست برگشت سمتم:
جونگ هی-میشه پیش شما بخوابم میترسم
پتو رو بلند کردم و کنار خودم جا براش باز کردم
بدو بدو با پاهای تپلش اومد سمتم
از تخت اومد بالا و کنارم دراز کشید
پتورو کشیدم روش و بغلش کردم
سرش و بوسیدم
ارامش پیدا کردم کنارش و باعث شد بخوابم
جونگکوک-توکی میخوای بخوابی؟
جونگهی-اتاقم کجاست؟
در اتاق به صدا دراومد
جونگکوک-بله؟
-جونگکوک اومدم جونگ هی رو ببرم بخوابه
روبه جونگ هی گفتم
جونگکوک-پاشو برو مادربزرگت اومده دنبالت
از رو مبل پرید پایین و دوید سمت در...
ساعت از²صبح که گذشت چشمام تصمیم به بسته شدن گرفتن
رفتم سمت تخت و دراز کشیدم.
برگشتم سمت در و دست چپو زیر سرم گذاشتم
نمیدونم چقدر گذشته بود ولی با صدای در به خودم اومدم
جونگکوک-بله؟
جونگ هی-پاپا میشه بیام تو؟
ساعت ۲ این چرا بیداره هنوز!
جونگکوک-بیا
در و باز کرد سرش و آروم از لای در آورد تو
جونگ هی-سلام پاپا
اومد تو در و بست برگشت سمتم:
جونگ هی-میشه پیش شما بخوابم میترسم
پتو رو بلند کردم و کنار خودم جا براش باز کردم
بدو بدو با پاهای تپلش اومد سمتم
از تخت اومد بالا و کنارم دراز کشید
پتورو کشیدم روش و بغلش کردم
سرش و بوسیدم
ارامش پیدا کردم کنارش و باعث شد بخوابم
۳۳.۹k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.