⛓🖇my dady🖇⛓ p.4۴

هین بلندی کشیدم

جیمین :ا.ت خوبیییی

ا.ت:بنظرت خوب میام

ا.ت با یه چکامه پاره شده ک انگار توش یه چوب بزرگ رفته بود و باش ک همینطور خون میومد امده بود
یهو افتاد رو زمین انگار نمیتونست وایسه البته حق داشت اخه پاش خعلی بد زخم شده بود

سمتش رفتم

جیمین:میتونی بلند شی ؟



ا.ت:عاخ نه



(ببینید چوب کامل کف پا و ساق پای ا.ت و زخم کرده بود )



یه دستم و زیر زانوهاش و اون یکی و روی کمرش گذاشتم و به سمت اشپز خونه بردمش رو اپن گذاشتمش همونطور ک نشسته بود و از پاهاش خون میومد خیلی یواش گریه میکرد واقعن بد بود پاش سوراخ شدع بود و زخم ...... گونه هاش از شدت گریه قرمز شدع بود



ب سمت کابینت رفتم و وسیلع کمک اولیه هارو بیرون اوردم روبروی ا.ت بودم و اول نگاهش کردم

دستی روی گونه خیسش کشیدم


جیمین:یکم درد داره تحمل کن


ا.ت:هوم


جیمین:شلوارت تو دست و پاع چیزی زیرش داری


ا.ت:شلوارک



جیمین:میخام درش بیارم خوب


دستم و سمت شلوارش بردم و اروم درش اوردم ...


خونای رو پاشو پاک کردم و بتادن و ریختم رو پاش و زد عفونی کردم متوجه گریه کردناش میشدم پس سعی کردم سریع انجامش بدم تا زو تموم شه بعد از اینکه پماد و زدم روی پاش با باند پاشو بستم


جیمین:خوب تموم شد


ا.ت:مرصی


جیمین: یا گریه نکن ...میخای بری بخوابی ؟



ا.ت:هوم




باز براید استایل بغلش کردم


لایک و کامنت