part3
*سال 2020،سئول_کره جنوبی*
جین:فقط میخوام بدونم کی همچین گلی چیده؟
هر سه در سکوت، به جین عصبی نگاه کردند. سوکجین که از این سکوت بیشتر عصبانی شد فریاد زد:
جین:اگه خودم بفهمم ملاقه مورد علاقه م رو میکنم تو کونش!
آیون لب باز کرد که چیزی بگه ولی جونگ کوک بلافاصله دستشو جلوی دهنش گرفت و سرشو به نشونه ی منفی تکون داد. آیون هم بعد از اینکه تایید کرد دست برادرش رو از جلوی دهانش کنار زد.
البته که با خرابکاری عظیمی که کرده بودن منتظر بودن توسط جین بفاک برن. جونگ کوک 2 تا از بشقابای مورد علاقه سوکجین رو حین تمیزکاری شکوند و وقتی بعدا جین یکی از اون تیکه های بشقاب خورد شده رو زیر یکی از کابینت ها دید،جوش آورد.
آیرین:اوپا بنظرم حرص نخور. اصلا خودم میگردم عین همینو واست میخرم. خوبه؟
جین:چی چیو خوبه؟ فکر کردی من احمقم یا چی؟
جونگ کوک:جینی راست میگه انقدر که حرص میخوری پوستت چروک میشه آخرش.
جین کلافه پیش بند رو در آورد و تو صورت جونگ کوک پرت کرد.
جین:فقط از جلوی چشمام خفه شین.
بعد از رفتن سوکجین آیون نفس راحتی کشید و گفت:
آیون:من دیگه میرم دیرم میشه. گیو منتظرمه.
آیرین:من میرسونمت بعدشم میرم خرید کنم.
آیون:گوماوو اونی.
جونگ کوک:موفق باشین دخترا.
هر دو دختر لبخندی به پسر زدن و از خونه بیرون زدن.
***
سوبین:هونا.
جیهون:هوم؟
سوبین:هنوز نتونستی "اون" رو پیدا کنی؟
جیهون نفس عمیقی کشید و با خیرگی به چشمای نگران سوبین لب زد:
جیهون:نه هنوز.
سوبین:چرا بدون اینکه بخوای نزدیکش بشی میخوای ازش محافظت کنی؟
جیهون:چون اگه بهش نزدیک بشم دوباره آسیب میبینه. کانگ سه می هنوز تشنه ی انتقامه.
سوبین:اون تغصیر تو نبود جیهون.
جیهون:میرم سفارش بگیرم.
سوبین آهی کشید و با خودش فکر کرد:امیدوارم اینبار بتونی ازش محافظت کنی.
***
+شایعه ها رو شنیدی؟
_کدوم شایعه ها.
+همین پسر تازه وارد دیگه.
_آها!پارک جیهون رو میگی؟
+آره همون پسر جذابی که نیومده کلی دختر رو رد کرده!
_ولی فکر میکنی چرا؟
جیهون:چون هیچ کدوم از اونا تو استایلم نیستن. میدونین که من استانداردام خیلی بالاعه.
پوزخند جذابی به دو دختر خشک شده زد و از وسطشون رد شد و به پیشخوان کافه تریا رسید. با لحن خشکی به پسری که از شدت جذابیتش وا مونده بود گفت:
جیهون:دوتا لیوان آب آلبالو.
_ب...بله.
اهم اهم نویسنده ی جذابتون صحبت میکنه:پارت سوم با شروع قشنگش تقدیم ب شما امیدوارم خوشتون بیاد.
آپ بعدی ب شرط 50 تایی شدن.
دوستون دارم لاولیا💛💚
جین:فقط میخوام بدونم کی همچین گلی چیده؟
هر سه در سکوت، به جین عصبی نگاه کردند. سوکجین که از این سکوت بیشتر عصبانی شد فریاد زد:
جین:اگه خودم بفهمم ملاقه مورد علاقه م رو میکنم تو کونش!
آیون لب باز کرد که چیزی بگه ولی جونگ کوک بلافاصله دستشو جلوی دهنش گرفت و سرشو به نشونه ی منفی تکون داد. آیون هم بعد از اینکه تایید کرد دست برادرش رو از جلوی دهانش کنار زد.
البته که با خرابکاری عظیمی که کرده بودن منتظر بودن توسط جین بفاک برن. جونگ کوک 2 تا از بشقابای مورد علاقه سوکجین رو حین تمیزکاری شکوند و وقتی بعدا جین یکی از اون تیکه های بشقاب خورد شده رو زیر یکی از کابینت ها دید،جوش آورد.
آیرین:اوپا بنظرم حرص نخور. اصلا خودم میگردم عین همینو واست میخرم. خوبه؟
جین:چی چیو خوبه؟ فکر کردی من احمقم یا چی؟
جونگ کوک:جینی راست میگه انقدر که حرص میخوری پوستت چروک میشه آخرش.
جین کلافه پیش بند رو در آورد و تو صورت جونگ کوک پرت کرد.
جین:فقط از جلوی چشمام خفه شین.
بعد از رفتن سوکجین آیون نفس راحتی کشید و گفت:
آیون:من دیگه میرم دیرم میشه. گیو منتظرمه.
آیرین:من میرسونمت بعدشم میرم خرید کنم.
آیون:گوماوو اونی.
جونگ کوک:موفق باشین دخترا.
هر دو دختر لبخندی به پسر زدن و از خونه بیرون زدن.
***
سوبین:هونا.
جیهون:هوم؟
سوبین:هنوز نتونستی "اون" رو پیدا کنی؟
جیهون نفس عمیقی کشید و با خیرگی به چشمای نگران سوبین لب زد:
جیهون:نه هنوز.
سوبین:چرا بدون اینکه بخوای نزدیکش بشی میخوای ازش محافظت کنی؟
جیهون:چون اگه بهش نزدیک بشم دوباره آسیب میبینه. کانگ سه می هنوز تشنه ی انتقامه.
سوبین:اون تغصیر تو نبود جیهون.
جیهون:میرم سفارش بگیرم.
سوبین آهی کشید و با خودش فکر کرد:امیدوارم اینبار بتونی ازش محافظت کنی.
***
+شایعه ها رو شنیدی؟
_کدوم شایعه ها.
+همین پسر تازه وارد دیگه.
_آها!پارک جیهون رو میگی؟
+آره همون پسر جذابی که نیومده کلی دختر رو رد کرده!
_ولی فکر میکنی چرا؟
جیهون:چون هیچ کدوم از اونا تو استایلم نیستن. میدونین که من استانداردام خیلی بالاعه.
پوزخند جذابی به دو دختر خشک شده زد و از وسطشون رد شد و به پیشخوان کافه تریا رسید. با لحن خشکی به پسری که از شدت جذابیتش وا مونده بود گفت:
جیهون:دوتا لیوان آب آلبالو.
_ب...بله.
اهم اهم نویسنده ی جذابتون صحبت میکنه:پارت سوم با شروع قشنگش تقدیم ب شما امیدوارم خوشتون بیاد.
آپ بعدی ب شرط 50 تایی شدن.
دوستون دارم لاولیا💛💚
۲.۳k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.