وقتی عضو نهمی و....)پارت ۲(آخر)
#هیونجین
#استری_کیدز
جیسونگ: فهمیدمممم...هیون رو لخت دیدی مگه نه ؟
فلیکس : وات ؟
جیسونگ : چیه خب؟...من هر وقت میرم توی اتاقش لخته...البته که شورت پاش هست ولی خب....
چان پوفی کشید و دستش رو روی سرش گذاشت
چان : میشه یک لحظه فرصت بدین ؟
نگاهش رو از اعضا گرفت و به جونگین که همچنان توی شوک بود ، داد
چان : چیشده ؟
جونگین نفس عمیقی کشید
جونگین : شما....میدونستید که...ا.ت و هیون...با...هم....
مینهو : با هم ؟.....
زبونش بند اومده بود...نمیدونست چطوری بگه و فقط سعی میکرد اون چیزی که دیده بود رو تجزیه و تحلیل کنه
چانگبین : یاااا..حرف بزن دیگهههه
جونگین نفسش رو بیرون داد و این دفعه بدون اینکه توجه داشته باشه چی میگه لب زد :
جونگین : وقتی رفتم توی اتاقشون هر دوشون نیمه برهنه بودن داشتن همو میبوسیدن....
(و اینطور بود که اعضا با کفگیر و تابه و قابلمه به سمت اتاق اون دو بنده خدا هجوم بردن...😔)
#استری_کیدز
جیسونگ: فهمیدمممم...هیون رو لخت دیدی مگه نه ؟
فلیکس : وات ؟
جیسونگ : چیه خب؟...من هر وقت میرم توی اتاقش لخته...البته که شورت پاش هست ولی خب....
چان پوفی کشید و دستش رو روی سرش گذاشت
چان : میشه یک لحظه فرصت بدین ؟
نگاهش رو از اعضا گرفت و به جونگین که همچنان توی شوک بود ، داد
چان : چیشده ؟
جونگین نفس عمیقی کشید
جونگین : شما....میدونستید که...ا.ت و هیون...با...هم....
مینهو : با هم ؟.....
زبونش بند اومده بود...نمیدونست چطوری بگه و فقط سعی میکرد اون چیزی که دیده بود رو تجزیه و تحلیل کنه
چانگبین : یاااا..حرف بزن دیگهههه
جونگین نفسش رو بیرون داد و این دفعه بدون اینکه توجه داشته باشه چی میگه لب زد :
جونگین : وقتی رفتم توی اتاقشون هر دوشون نیمه برهنه بودن داشتن همو میبوسیدن....
(و اینطور بود که اعضا با کفگیر و تابه و قابلمه به سمت اتاق اون دو بنده خدا هجوم بردن...😔)
۶۳.۸k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.