ℙ𝕒𝕣𝕥 𝟜
ساعت ۶:۲۰ دقیقه
بیدار شدم..ساعتو نگا کردم..
ا.ت:هووووووووووو چقد خوابیدممممم...ولی خوب بود:/
رفتم پایین..
لیانگ:دخترررررر تو چقد میخوابییییییییی😐
ا.ت: ب ت چ خووو
لیانگ:هوف.😐..میای بریم گیم نت؟؟
ا.ت:ارهههههههههههههههههه
لیانگ:خا آماده ش..
ا.ت
سریع رفتم بالا و اماده شدم..رفتم پایین..
ا.ت:من امادمممممممم
لیانگ:چ زود اماده شدی😐
ا.ت:بریم دیگههههههه
با لیانگ رفتیم سپار ماشین شدیم و ب یمت گیم نت حرکت کردیم..
تو ماشین
ا.ت:ووییییییییی لیانگگگگگ اگ تون پسر کراشه باشه چییییییییی
لیانگ: سوهو رو میگی؟
ا.ت:یسسسسی عرررر
لیانگ:توهم ک دم ب دیقه داری رو یکی کراش میزنی:///
ا.ت:خو کراشه:////
لیانگ:همه ب چش ت کراشن://
ا.ت:...
بعد ده مین رسیدیم..
ا.ت:اخژووونننن رسیدیمممم
لیانگ:هوومم
رفتیم داخل..
با چشمان دنبال سوهو میگشتم..
ا.ت:عرررر لیانگ اوناهاااا(اروم)
لیانگ:ی نگا چپ ب ا.ت*نری پیششا
ا.ت:چراااا😐
لیانگ:خوشم نمیاد پیش پسرا دیگه باشی🙄
ا.ت:باشه بابا
رفتم و رو یکی از صندلی های گیم نشستم..ی بازیرو انتخاب کردم و پلی کردم..
داشتم بازی میکردم که کسی رو کنارم احساس کردم..وادفااااککککک ابن ک سوهوعههههه عرررررر
سوهو:هلووو
اوت:عع س..سلام
سوهو:خوبی؟
ا.ت:ا..اره اره
ب لیانگ نگا کردم ک داش نگام میکرد..
حواسم نبود ک بازیو باختم...
ا.ت:عهه باختم..
سوهو:ببخشید حواستو پرت مردم..من دیگه میرم..باییییی
ا.ت:ن..نههه..هوفففف اینم ک رف...
دوباره ب لیانگ نکا کردم داش نگام میکرد سرمو تکون دادم ب معنی چیه...
شرایط:
۲۵ لایک
بیدار شدم..ساعتو نگا کردم..
ا.ت:هووووووووووو چقد خوابیدممممم...ولی خوب بود:/
رفتم پایین..
لیانگ:دخترررررر تو چقد میخوابییییییییی😐
ا.ت: ب ت چ خووو
لیانگ:هوف.😐..میای بریم گیم نت؟؟
ا.ت:ارهههههههههههههههههه
لیانگ:خا آماده ش..
ا.ت
سریع رفتم بالا و اماده شدم..رفتم پایین..
ا.ت:من امادمممممممم
لیانگ:چ زود اماده شدی😐
ا.ت:بریم دیگههههههه
با لیانگ رفتیم سپار ماشین شدیم و ب یمت گیم نت حرکت کردیم..
تو ماشین
ا.ت:ووییییییییی لیانگگگگگ اگ تون پسر کراشه باشه چییییییییی
لیانگ: سوهو رو میگی؟
ا.ت:یسسسسی عرررر
لیانگ:توهم ک دم ب دیقه داری رو یکی کراش میزنی:///
ا.ت:خو کراشه:////
لیانگ:همه ب چش ت کراشن://
ا.ت:...
بعد ده مین رسیدیم..
ا.ت:اخژووونننن رسیدیمممم
لیانگ:هوومم
رفتیم داخل..
با چشمان دنبال سوهو میگشتم..
ا.ت:عرررر لیانگ اوناهاااا(اروم)
لیانگ:ی نگا چپ ب ا.ت*نری پیششا
ا.ت:چراااا😐
لیانگ:خوشم نمیاد پیش پسرا دیگه باشی🙄
ا.ت:باشه بابا
رفتم و رو یکی از صندلی های گیم نشستم..ی بازیرو انتخاب کردم و پلی کردم..
داشتم بازی میکردم که کسی رو کنارم احساس کردم..وادفااااککککک ابن ک سوهوعههههه عرررررر
سوهو:هلووو
اوت:عع س..سلام
سوهو:خوبی؟
ا.ت:ا..اره اره
ب لیانگ نگا کردم ک داش نگام میکرد..
حواسم نبود ک بازیو باختم...
ا.ت:عهه باختم..
سوهو:ببخشید حواستو پرت مردم..من دیگه میرم..باییییی
ا.ت:ن..نههه..هوفففف اینم ک رف...
دوباره ب لیانگ نکا کردم داش نگام میکرد سرمو تکون دادم ب معنی چیه...
شرایط:
۲۵ لایک
۳۷.۸k
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.