پارت ۱
ویو لونا
های اسم من لوناست من توی یه خوانوانواده فقیر زندگی میکردم باپدرم که البته سر قمار منو باخت به یه مافیای بیرحم منم مجبور کرده هرشب باهاش بخوابم البته الا سه هفته است که رفته ماموریت وامشب بر میگرده وقرار دوباره اون لحظه های بد مرور بشه
رفتم یه دوش گرفتم واومدم بیرون لوسیون زدم ولباس خواب خیلی بازی که هیچ فرقی با یه تیکه پارچه نداشت روی تخت بود خدمتکاری اومدن تو تا منو آماده کنن
بعد نیم ساعت که کار تموم شد یه شنل بلند دادن بهم و بردنم توی اتاق تهیونگ
ویو تهیونگ
آخ بلخره ار این ماموریت مسخره برگشتم ۳ هقته بود که باهام کس رابطه نداشتم البته چند دفعه خواستم ولی همش قیافه لونا میومد جلو چشمم نمیدونم ولی حتی به بدنشم فکر میکنم تحریک میشم قرار امشب بیاد امشب قرار بد جور به فاکش بدم که تا یک ماه نتونه راه بره
رفتم یه دوش گرفتم باکسرمو بوشیدم بعد بدون هیچ لباس روی تخت دراز کشیدم ومنطزر بودم لونا بیاد
ویو نویسنده
لونا به اتاق رسید ودرود پشت سرش بست تهیونگ سرشو بالا آورد دوستشو به نشانه درآوردن شنل تکان داد لونا میدونست اگه از دستورش سر پیچی کنه چه اتفاقی براش میوفته برای همین سری شنل روانداخت تهیونگ از جاش بلند شد وبه طرف او رفت و از پایین به بالا نگاهش کرد لباس لونابه هش خیلی میومد واونو جذاب کرده بود ولی این کار برای لونا بد تموم میشه چون تهیونگ بد تحریک شده بود
تهیونگ بایه حرکت لونا رو انداخت روی تخت
و...
های امیدوارم خوشتون اومده باشه
شرطا نرسید ولی گذاشتم
پارت بعد اصماته
شرایط
لایک ۸
کامنت ۴
اضافه شدن دنبال کننده ۳
بای تا پارت بعد
های اسم من لوناست من توی یه خوانوانواده فقیر زندگی میکردم باپدرم که البته سر قمار منو باخت به یه مافیای بیرحم منم مجبور کرده هرشب باهاش بخوابم البته الا سه هفته است که رفته ماموریت وامشب بر میگرده وقرار دوباره اون لحظه های بد مرور بشه
رفتم یه دوش گرفتم واومدم بیرون لوسیون زدم ولباس خواب خیلی بازی که هیچ فرقی با یه تیکه پارچه نداشت روی تخت بود خدمتکاری اومدن تو تا منو آماده کنن
بعد نیم ساعت که کار تموم شد یه شنل بلند دادن بهم و بردنم توی اتاق تهیونگ
ویو تهیونگ
آخ بلخره ار این ماموریت مسخره برگشتم ۳ هقته بود که باهام کس رابطه نداشتم البته چند دفعه خواستم ولی همش قیافه لونا میومد جلو چشمم نمیدونم ولی حتی به بدنشم فکر میکنم تحریک میشم قرار امشب بیاد امشب قرار بد جور به فاکش بدم که تا یک ماه نتونه راه بره
رفتم یه دوش گرفتم باکسرمو بوشیدم بعد بدون هیچ لباس روی تخت دراز کشیدم ومنطزر بودم لونا بیاد
ویو نویسنده
لونا به اتاق رسید ودرود پشت سرش بست تهیونگ سرشو بالا آورد دوستشو به نشانه درآوردن شنل تکان داد لونا میدونست اگه از دستورش سر پیچی کنه چه اتفاقی براش میوفته برای همین سری شنل روانداخت تهیونگ از جاش بلند شد وبه طرف او رفت و از پایین به بالا نگاهش کرد لباس لونابه هش خیلی میومد واونو جذاب کرده بود ولی این کار برای لونا بد تموم میشه چون تهیونگ بد تحریک شده بود
تهیونگ بایه حرکت لونا رو انداخت روی تخت
و...
های امیدوارم خوشتون اومده باشه
شرطا نرسید ولی گذاشتم
پارت بعد اصماته
شرایط
لایک ۸
کامنت ۴
اضافه شدن دنبال کننده ۳
بای تا پارت بعد
۷.۶k
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.