دوست دارم بیبهونه
رسیدیم به بچه ها
به همه سلام کردم که رسید به یه پسر خوشگل چش ابرو مشکی بایه یه ریش قدشم فک کنم ۱۸۰ بود
هانده زد به شونم و جوری که بقیه نشنون گف ــ نکنه عاشقش شدی اونجوری نگاش میکنی
من ــ عه هانده عشق کجا بود زر میزنی
هانده ــ خوب بابا نزن منو
جیدا پرید وسط و ــ خب مارال مهمت و مهمت مارال بهترین دوستم
مهمت بایه لبخند خوشگل دستشو به طرفم اورد و ــ
مهمت ــ خوشبختم مارال چه دختر خوشگلی هستی
تا اینو گف یکم خجالت کشیدم ولی به روی خودم نیاوردم و اعتماد به نفس به خودم دادم
من ــ مرسی توام پشر خیلی خوش تیپی هستی
مهمت بایه لبخد جذاب ــ ممننون
بعد گف عه بچها علی هم اومد
بعدم یه پسر جذاب دیگ اومدو با لبخند گف سلام به همگی بعد ب من نگاه کرد
علی ــ اوه من با شما اشنا نشدم
میخواستم خودمو معرفی کنم که مهمت پیرد وسطو گف ــ این دختر خوشگل اسمش ماراله .
بعدم روشو به من کردو گف ــ مارال اینم بهترین دوست من علی
دستمو به طرفش دراز کردم
من ــ خوشبختم
علی ــ همچنین
جیدا گف ــبچه ها نظرتون چیه بریم اون بالای کوه ها
من ــ آره بریم
بعد هانده گف ــ اره منتظر نظر خانم بودیم
من ــ هانده؟
هنده ــ شوخی کردن بابا چه زود به خودش میگیره
من هانده رو خوب میشناسم شوخیو از چشماش میخونم ولی الان حسادت تو چشاش موج میزد
بیخیالش شدم و به بالای کوه راه افتادم.............
کلی امروز بهنون خوش گذشش .با هانده سواز ماشین شدیمو به سمت خونه راه افتادیم ساعت ۸ شب بووود
خیلی خسته بودم
من ــ هانده تو چت بود امروز کل روزو بهم تیکه انداختی
هانده ــ هیچی کی تیکه انداختم
من ــ هانده من تورو میشناسم بگو
هانده ــ تو چرا انقد با علی گرم میگیری
من ــ وا هانده خوب دوست شدیم
هانده ــ ینی رل زدین
من ــ نه بابا دوس شدیم دووووس
هانده نفس عنیقی کشیدو بیرو نو نگاه کرد
ماشینو نگه داشتم
من ــ هانده عاشق علی شد؟
جواب نداد فهمیدم درس حدس زدم
زدم به شانش
من ــ هانده عاشق شدی
هانده ــ خب.چیزه ام چیزه
زدم زیر خنده و
من ــ دختر چرا بهم نگفتی خخخخخخ
هانده ــ مرررگ نخنــد
خندمو قورت دادمو گفتم ــ ببین منو علی خیلی باهم صمیمی شدیم ولی باهم رل نزدیم .نمیزنیم.ونخواهیم زد
هنده ــ خب اخه
من ــ خیلی خوب باشه
باز حرکت کردم و یه اهنگ عاشقانه گذاشتم و .............
از ماشین پیاده شدمو کلیدو انداختم تودرو باز کردم
رفتم حوله برداشتمو رفتم حموم حدود نیم ساعت حموم بودم
حولمو تنم کردمو رفتم تو اتاقم از تو کمد یه تاب آبی با یه شلوارک آبی ورداشتم تنم کردم موهانو خشک کردمو
غدا خوردمو امره زنگ زد کلی چرت گف
و الان ساعت ۱۲ شبه خودمو روتخت پرت کردم بلا فاصله خوابم برد
عشقا مرسی از همایتاتون
لایکارو ۲۰ ب بالا برسونین پارت بعدیو میزارم
به همه سلام کردم که رسید به یه پسر خوشگل چش ابرو مشکی بایه یه ریش قدشم فک کنم ۱۸۰ بود
هانده زد به شونم و جوری که بقیه نشنون گف ــ نکنه عاشقش شدی اونجوری نگاش میکنی
من ــ عه هانده عشق کجا بود زر میزنی
هانده ــ خوب بابا نزن منو
جیدا پرید وسط و ــ خب مارال مهمت و مهمت مارال بهترین دوستم
مهمت بایه لبخند خوشگل دستشو به طرفم اورد و ــ
مهمت ــ خوشبختم مارال چه دختر خوشگلی هستی
تا اینو گف یکم خجالت کشیدم ولی به روی خودم نیاوردم و اعتماد به نفس به خودم دادم
من ــ مرسی توام پشر خیلی خوش تیپی هستی
مهمت بایه لبخد جذاب ــ ممننون
بعد گف عه بچها علی هم اومد
بعدم یه پسر جذاب دیگ اومدو با لبخند گف سلام به همگی بعد ب من نگاه کرد
علی ــ اوه من با شما اشنا نشدم
میخواستم خودمو معرفی کنم که مهمت پیرد وسطو گف ــ این دختر خوشگل اسمش ماراله .
بعدم روشو به من کردو گف ــ مارال اینم بهترین دوست من علی
دستمو به طرفش دراز کردم
من ــ خوشبختم
علی ــ همچنین
جیدا گف ــبچه ها نظرتون چیه بریم اون بالای کوه ها
من ــ آره بریم
بعد هانده گف ــ اره منتظر نظر خانم بودیم
من ــ هانده؟
هنده ــ شوخی کردن بابا چه زود به خودش میگیره
من هانده رو خوب میشناسم شوخیو از چشماش میخونم ولی الان حسادت تو چشاش موج میزد
بیخیالش شدم و به بالای کوه راه افتادم.............
کلی امروز بهنون خوش گذشش .با هانده سواز ماشین شدیمو به سمت خونه راه افتادیم ساعت ۸ شب بووود
خیلی خسته بودم
من ــ هانده تو چت بود امروز کل روزو بهم تیکه انداختی
هانده ــ هیچی کی تیکه انداختم
من ــ هانده من تورو میشناسم بگو
هانده ــ تو چرا انقد با علی گرم میگیری
من ــ وا هانده خوب دوست شدیم
هانده ــ ینی رل زدین
من ــ نه بابا دوس شدیم دووووس
هانده نفس عنیقی کشیدو بیرو نو نگاه کرد
ماشینو نگه داشتم
من ــ هانده عاشق علی شد؟
جواب نداد فهمیدم درس حدس زدم
زدم به شانش
من ــ هانده عاشق شدی
هانده ــ خب.چیزه ام چیزه
زدم زیر خنده و
من ــ دختر چرا بهم نگفتی خخخخخخ
هانده ــ مرررگ نخنــد
خندمو قورت دادمو گفتم ــ ببین منو علی خیلی باهم صمیمی شدیم ولی باهم رل نزدیم .نمیزنیم.ونخواهیم زد
هنده ــ خب اخه
من ــ خیلی خوب باشه
باز حرکت کردم و یه اهنگ عاشقانه گذاشتم و .............
از ماشین پیاده شدمو کلیدو انداختم تودرو باز کردم
رفتم حوله برداشتمو رفتم حموم حدود نیم ساعت حموم بودم
حولمو تنم کردمو رفتم تو اتاقم از تو کمد یه تاب آبی با یه شلوارک آبی ورداشتم تنم کردم موهانو خشک کردمو
غدا خوردمو امره زنگ زد کلی چرت گف
و الان ساعت ۱۲ شبه خودمو روتخت پرت کردم بلا فاصله خوابم برد
عشقا مرسی از همایتاتون
لایکارو ۲۰ ب بالا برسونین پارت بعدیو میزارم
۷.۴k
۲۲ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.