پارت ۱۸
ویو ا.ت
تهیونگ اومد کنارم نشست و گفت
) بچه ها از این به بعد تهیونگ رو ،ته میزام )
ته: سلااااام
ا.ت: علیک
ته : چته پکری
ا.ت : هیچی
ته: خب بگو
ویو راوی
بچه ها تسبیح هاتون کجاس ها ؟
خب برای ادامش ۵۰ صلوات بفرستید
ادامه...
ا.ت دستشو روی دی*ک ته میزاره و میگه
ا.ت: نظرت چیه یه شب معرکه داشته باشیم ها ؟
ته: پس میخوای زیر خوابم شی ؟
ا.ت: آره
خلاصه کنم؟ اخه بهتون قول اسمات داده بودم پس ....... بی جنبه ها نخونن
ته و ا.ت میرن خونه ته
ته با سرعت میرفت دم در خونه
براید استایل بغل کرد ا.ت رو و بردش توی اتاق
ویو ا.ت
ته پرتم کرد روی تخت و روم خیمه زد و آروم و سطحی میبوسید که یهو از قصد لبشو گاز گرفتم اونم وحشیانه میبوسید
بعد چند مین دستشو روی سی*نم به صورت نوازشی کشید و بعدش فشار داد
نا*له نکردن سخت بود خیلی تح*ریک شده بودم
از روم بلند شد و کمربندشو درآورد و انداخت کنار و لم داد به تخت
ته: درش بیار
ا.ت: با کمال میل( همه تو جهنم جا میشیم¿)
درش آوردم بعدش
ته: سا*ک بزن( پناه از دست ذهن خراب )
ا.ت: باشع ( چه خوبم پا میده)
بعد چند مین
ا.ت: عاهه عاه د*دی خیلی بزرگه عاهههه فا*ک
( خدایا منو موز کن)
میون تل*مبه زدنش وایساد و گفت
ته : اره دی*ک بزرگ دد*ی رو فقط تو میتونی دا*خل خودت داشته باشیش این عالی نیس ؟
ا.ت : اره اره خوبه
ویو ته،
داشتم کارمو انجام میدادم که یهو یه ماده ای لای پاش بود
خون بود
نکنه با*کره باشه ها ؟
نه من دخترونگیشو گرفتم
تو شک بودم که یهو تو*ش خالی کردم
ا.ت: عاهههه د*دی این چه کاریه
ته: ببخشید حواسم نبود
ا.ت: دلم درد میکنه
ته :بیا ماساژ بدم
الله اکبر صله الله محمد و آله محمد و اجل فرجهم
شرط نداره فردا از مسجد برگشتم میزارم
کیا میان با من مسجد ؟
تهیونگ اومد کنارم نشست و گفت
) بچه ها از این به بعد تهیونگ رو ،ته میزام )
ته: سلااااام
ا.ت: علیک
ته : چته پکری
ا.ت : هیچی
ته: خب بگو
ویو راوی
بچه ها تسبیح هاتون کجاس ها ؟
خب برای ادامش ۵۰ صلوات بفرستید
ادامه...
ا.ت دستشو روی دی*ک ته میزاره و میگه
ا.ت: نظرت چیه یه شب معرکه داشته باشیم ها ؟
ته: پس میخوای زیر خوابم شی ؟
ا.ت: آره
خلاصه کنم؟ اخه بهتون قول اسمات داده بودم پس ....... بی جنبه ها نخونن
ته و ا.ت میرن خونه ته
ته با سرعت میرفت دم در خونه
براید استایل بغل کرد ا.ت رو و بردش توی اتاق
ویو ا.ت
ته پرتم کرد روی تخت و روم خیمه زد و آروم و سطحی میبوسید که یهو از قصد لبشو گاز گرفتم اونم وحشیانه میبوسید
بعد چند مین دستشو روی سی*نم به صورت نوازشی کشید و بعدش فشار داد
نا*له نکردن سخت بود خیلی تح*ریک شده بودم
از روم بلند شد و کمربندشو درآورد و انداخت کنار و لم داد به تخت
ته: درش بیار
ا.ت: با کمال میل( همه تو جهنم جا میشیم¿)
درش آوردم بعدش
ته: سا*ک بزن( پناه از دست ذهن خراب )
ا.ت: باشع ( چه خوبم پا میده)
بعد چند مین
ا.ت: عاهه عاه د*دی خیلی بزرگه عاهههه فا*ک
( خدایا منو موز کن)
میون تل*مبه زدنش وایساد و گفت
ته : اره دی*ک بزرگ دد*ی رو فقط تو میتونی دا*خل خودت داشته باشیش این عالی نیس ؟
ا.ت : اره اره خوبه
ویو ته،
داشتم کارمو انجام میدادم که یهو یه ماده ای لای پاش بود
خون بود
نکنه با*کره باشه ها ؟
نه من دخترونگیشو گرفتم
تو شک بودم که یهو تو*ش خالی کردم
ا.ت: عاهههه د*دی این چه کاریه
ته: ببخشید حواسم نبود
ا.ت: دلم درد میکنه
ته :بیا ماساژ بدم
الله اکبر صله الله محمد و آله محمد و اجل فرجهم
شرط نداره فردا از مسجد برگشتم میزارم
کیا میان با من مسجد ؟
۸.۱k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.