متن
#متن
ولی همه ما یه بار واسه آخرین بار صبح جمعه از خواب بیدار شدیم و برنامه عموهای فیتیله رو نگاه کردیم، برای آخرین بار بعد از ظهر تابستون رفتیم تو کوچه و با دوستامون بازی کردیم، واسه آخرین بار تو مدرسه سر صف بوفه وایسادیم و خوراکی خریدیم، با اکیپ مدرسمون وسط حیاط رو زمین نشستیم و گفتیم و خندیدیم، واسه آخرین بار استرس شب قبل از اردو رفتن رو چشیدیم، واسه آخرین بار مامانمون بردمون دکتر و باهامون اومد توی مطب، واسه آخرین بار خیلیا رو بغل کردیم، باهاشون تلفنی حرف زدیم و هیچوقت هم نفهمیدیم که آخرین باره.
ولی همه ما یه بار واسه آخرین بار صبح جمعه از خواب بیدار شدیم و برنامه عموهای فیتیله رو نگاه کردیم، برای آخرین بار بعد از ظهر تابستون رفتیم تو کوچه و با دوستامون بازی کردیم، واسه آخرین بار تو مدرسه سر صف بوفه وایسادیم و خوراکی خریدیم، با اکیپ مدرسمون وسط حیاط رو زمین نشستیم و گفتیم و خندیدیم، واسه آخرین بار استرس شب قبل از اردو رفتن رو چشیدیم، واسه آخرین بار مامانمون بردمون دکتر و باهامون اومد توی مطب، واسه آخرین بار خیلیا رو بغل کردیم، باهاشون تلفنی حرف زدیم و هیچوقت هم نفهمیدیم که آخرین باره.
۲.۰k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.