part 18
part 18
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
سارا
تینا یک ساعتی میشد که رفته بود و منم واقعن حالم بد بود اگه اونموقع تینا نمیرسید الان دیگه من مال آرین بودم.
زنگ آیفون اومد. فکر کردم تیناست و در رو زدم که باز بشه
صدای در خونه اومد که دیدم آرین اومد تو خونه و یهو چسبید بهم و سعی کرد لباسامو در بیاره
آرین: سارا تو مال منی اون بدنت مال منه نه اون سعید عوضی
اشک تو چشمام جمع شد. لباسمو در آورد که نوبت رسید به لباس زیرم. تا اومد درش بیاره یکی پرتش کرد اونور!!
بله آرتین بود.خیلیم به موقع رسیده بود.باهم درگیر شدن،آرین میخواست آرتینو خفه کنه که...
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
سارا
تینا یک ساعتی میشد که رفته بود و منم واقعن حالم بد بود اگه اونموقع تینا نمیرسید الان دیگه من مال آرین بودم.
زنگ آیفون اومد. فکر کردم تیناست و در رو زدم که باز بشه
صدای در خونه اومد که دیدم آرین اومد تو خونه و یهو چسبید بهم و سعی کرد لباسامو در بیاره
آرین: سارا تو مال منی اون بدنت مال منه نه اون سعید عوضی
اشک تو چشمام جمع شد. لباسمو در آورد که نوبت رسید به لباس زیرم. تا اومد درش بیاره یکی پرتش کرد اونور!!
بله آرتین بود.خیلیم به موقع رسیده بود.باهم درگیر شدن،آرین میخواست آرتینو خفه کنه که...
۱.۸k
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.