تاثیر طول کورد بر طراحی بال
تغریف اکورد بال وتر ایرفویل
وتر ایرفویل خطی است که لبه حمله و لبه فرار آن را به یکدیگر متصل میکند. در واقع این عبارت، فاصله مستقیم بین لبه حمله و لبه فرار ایرفویلها را نشان میدهد. این طول کاربرد بسیار زیادی در توربوماشینها و علم هوافضا دارد. برای مثال در این مسائل از طول وتر ایرفویل برای تعریف عدد رینولدز به شکل زیر استفاده میشود.
در این رابطهLطول وتر ایرفویل را نشان میدهد و ρ ،V و μ نیز به ترتیب نمایش دهنده سرعت جریان ورودی، چگالی و ویسکوزیته هستنمیانگین آیرودینامیک وتر
به عنوان تعریف با مختصات در امتداد بال و وتر در . برای بال های جارو شده یا دلتا این وتر معادل بال مستطیل را می دهد و برای قرار دادن مرکز ثقل برای پایداری مهم است.
نسبت ابعاد ، نسبت مبتنی بر دهانه و وتر بالهای هواپیما است. طول طول بال به بال اندازه گیری های نوک بال است. وتر از 'عمق' بال از لبه به لبه فرار، اندازه گیری در یک خط مستقیم است.
از آنجا که تعداد بسیار کمی از هواپیماها دارای فرم وتر ثابت هستند ، این امر برای محاسبه به فرمولی بسیار زیبا احتیاج دارد ، بنابراین ما می توانیم به طور موثر وتر را متوسط کنیم این به نوعی با نسبت نسبت بر نیروی کشش ناشی از آن تناقض دارد ، نه؟
اگر هر دو بازده یکسانی داشته باشند ، کشش القایی هر دو در یک بالابر یکسان است. برای کاهش کشش ناشی از آن ، بدون توجه به نسبت ابعاد ، به افزایش دامنه نیاز دارید.ϵ
با این حال ، یک بال نسبت بالاتر دارای مزایایی است:
سطح سطح پایین به معنای کشش اصطکاک کمتر است
سطح پایین تر نیز به معنی جرم کمتری است ، حداقل در نسبت های نسبت متوسط.
لحظه های کوچک تر صدا کردن ، نیاز به هواپیمای دم کوچکتر
اول ساختاری است. نیروهای خمشی مرتبط با بالهای بسیار خوب بسیار افراطی هستند و مواد مورد نیاز کاملاً در فضا قرار دارند. برای نمونه هایی از این موارد ، از گلایدرهای با عملکرد بالا یا در انتهای دیوانه ، هواپیماهای خورشیدی یا مجهز به انسان دیدن کنید. انجام این کار در اندازه هواپیمای مسافربری فقط سخت است.
دلیل دوم عملی تر است: . بال با نسبت ابعاد فوق العاده نسبت به بقیه هواپیماها یک فضا را اشغال می کند.
اگر آکورد را افزایش دهید ، بالابر تقریباً به صورت خطی بالا می رود و پایداری کاهش می یابد ، زیرا اکنون نیروی بال بال دارای بازوی اهرم بلندتری در جهت جریان است. با افزایش آکورد ، نسبت ابعاد را کاهش می دهید ...چند نکته وجود دارد که من نمی فهمم ، اما من فکر می کنم آنها احتمالاً کاملاً به هم ربط دارند ، بنابراین من قصد دارم با هم از آنها بپرسم.
اولاً ، نسبت ابعاد بال چیست؟ آیا این اشاره به میزان بروز بال است و اینکه چگونه یک بال بلندتر به معنای آن است که درصد بیشتری از بدنه بدنه توسط بال پوشانده شده است (همانطور که از جلو دیده می شود)؟ یا من دور از علامت هستم؟ثانیا چرا افزایش طول وتر باعث کاهش پایداری بال می شود؟ به نظر من بال طولانی تر به معنای پایدارتر بودن صنعت است زیرا جریان هوا برای مدت طولانی تری مجبور به خط می شود.
در آخر ، این همه مربوط به نحوه در نظر گرفتن طول وتر در هنگام طراحی بال است. آیا فاکتورهای دیگری با محوریت آکورد وجود دارد که باید هنگام طراحی بال در نظر گرفته شود؟
در طول طراحی ، طول وتر نتیجه دهانه بال و مساحت بال خواهد بود ، زیرا این دو مورد همان چیزی است که طراح می خواهد تنظیم کند. به عبارت دقیق تر ، او سعی می کند بارگذاری بال مشخصی را تنظیم کند ، تلاش می کند تا مساحت (و وزن) بال را به حداقل برساند به طوری که بال در همه موارد طراحی ، فقط به اندازه کافی بالابر برای جرم هواپیما ایجاد کند. برخاست ، حداکثر ارتفاع و حداقل شعاع چرخش کلاسیک هایی است که حداقل مساحت بال را هدایت می کند.
وتر ایرفویل خطی است که لبه حمله و لبه فرار آن را به یکدیگر متصل میکند. در واقع این عبارت، فاصله مستقیم بین لبه حمله و لبه فرار ایرفویلها را نشان میدهد. این طول کاربرد بسیار زیادی در توربوماشینها و علم هوافضا دارد. برای مثال در این مسائل از طول وتر ایرفویل برای تعریف عدد رینولدز به شکل زیر استفاده میشود.
در این رابطهLطول وتر ایرفویل را نشان میدهد و ρ ،V و μ نیز به ترتیب نمایش دهنده سرعت جریان ورودی، چگالی و ویسکوزیته هستنمیانگین آیرودینامیک وتر
به عنوان تعریف با مختصات در امتداد بال و وتر در . برای بال های جارو شده یا دلتا این وتر معادل بال مستطیل را می دهد و برای قرار دادن مرکز ثقل برای پایداری مهم است.
نسبت ابعاد ، نسبت مبتنی بر دهانه و وتر بالهای هواپیما است. طول طول بال به بال اندازه گیری های نوک بال است. وتر از 'عمق' بال از لبه به لبه فرار، اندازه گیری در یک خط مستقیم است.
از آنجا که تعداد بسیار کمی از هواپیماها دارای فرم وتر ثابت هستند ، این امر برای محاسبه به فرمولی بسیار زیبا احتیاج دارد ، بنابراین ما می توانیم به طور موثر وتر را متوسط کنیم این به نوعی با نسبت نسبت بر نیروی کشش ناشی از آن تناقض دارد ، نه؟
اگر هر دو بازده یکسانی داشته باشند ، کشش القایی هر دو در یک بالابر یکسان است. برای کاهش کشش ناشی از آن ، بدون توجه به نسبت ابعاد ، به افزایش دامنه نیاز دارید.ϵ
با این حال ، یک بال نسبت بالاتر دارای مزایایی است:
سطح سطح پایین به معنای کشش اصطکاک کمتر است
سطح پایین تر نیز به معنی جرم کمتری است ، حداقل در نسبت های نسبت متوسط.
لحظه های کوچک تر صدا کردن ، نیاز به هواپیمای دم کوچکتر
اول ساختاری است. نیروهای خمشی مرتبط با بالهای بسیار خوب بسیار افراطی هستند و مواد مورد نیاز کاملاً در فضا قرار دارند. برای نمونه هایی از این موارد ، از گلایدرهای با عملکرد بالا یا در انتهای دیوانه ، هواپیماهای خورشیدی یا مجهز به انسان دیدن کنید. انجام این کار در اندازه هواپیمای مسافربری فقط سخت است.
دلیل دوم عملی تر است: . بال با نسبت ابعاد فوق العاده نسبت به بقیه هواپیماها یک فضا را اشغال می کند.
اگر آکورد را افزایش دهید ، بالابر تقریباً به صورت خطی بالا می رود و پایداری کاهش می یابد ، زیرا اکنون نیروی بال بال دارای بازوی اهرم بلندتری در جهت جریان است. با افزایش آکورد ، نسبت ابعاد را کاهش می دهید ...چند نکته وجود دارد که من نمی فهمم ، اما من فکر می کنم آنها احتمالاً کاملاً به هم ربط دارند ، بنابراین من قصد دارم با هم از آنها بپرسم.
اولاً ، نسبت ابعاد بال چیست؟ آیا این اشاره به میزان بروز بال است و اینکه چگونه یک بال بلندتر به معنای آن است که درصد بیشتری از بدنه بدنه توسط بال پوشانده شده است (همانطور که از جلو دیده می شود)؟ یا من دور از علامت هستم؟ثانیا چرا افزایش طول وتر باعث کاهش پایداری بال می شود؟ به نظر من بال طولانی تر به معنای پایدارتر بودن صنعت است زیرا جریان هوا برای مدت طولانی تری مجبور به خط می شود.
در آخر ، این همه مربوط به نحوه در نظر گرفتن طول وتر در هنگام طراحی بال است. آیا فاکتورهای دیگری با محوریت آکورد وجود دارد که باید هنگام طراحی بال در نظر گرفته شود؟
در طول طراحی ، طول وتر نتیجه دهانه بال و مساحت بال خواهد بود ، زیرا این دو مورد همان چیزی است که طراح می خواهد تنظیم کند. به عبارت دقیق تر ، او سعی می کند بارگذاری بال مشخصی را تنظیم کند ، تلاش می کند تا مساحت (و وزن) بال را به حداقل برساند به طوری که بال در همه موارد طراحی ، فقط به اندازه کافی بالابر برای جرم هواپیما ایجاد کند. برخاست ، حداکثر ارتفاع و حداقل شعاع چرخش کلاسیک هایی است که حداقل مساحت بال را هدایت می کند.
۱.۹k
۱۳ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.