نفرین شده
پارت ۲
کوک:تو اتاق عمل دیدمش*(از ترس سفیدشده بود)..
نگران نباش خوب میشی
ا/ت:با چی بیهوشم میکنی؟(بغض)
کوک:باماسک😐
ا/ت: خوبه(بغض)
کوک: واسه چی اینقد میترسی..
ا/ت:از فضای بیمارستان خوشم نمیاد
کوک: نگران نباش بهت کمک میکنم..تاسه بشمار ماسکو بزارم*
ا/ت:۱..۲..س...(بیهوش شدم)
کوک؛شروع کنیم
***سه ساعت بعد***
کوک: به هوش اومد*.. هی خوبی؟
ا/ت: خوبم..
کوک:راستی تنهایی زندگی میکنی؟..چرا چاقو خوردی؟
ا/ت:اهوم..راستش صاحبخونه ام خونه ام رو ازم گرفت..منم از شدت عصبانیت به خودم چاقو زدم:/
کوک:😐
**
کوک:اممم
ا/ت:بله؟
کوک:راستش..چیزه...میخوای بیای خونم
ا/ت:جدی؟
کوک:عا..عاره
ا/ت:باشه
کوک:تو اتاق عمل دیدمش*(از ترس سفیدشده بود)..
نگران نباش خوب میشی
ا/ت:با چی بیهوشم میکنی؟(بغض)
کوک:باماسک😐
ا/ت: خوبه(بغض)
کوک: واسه چی اینقد میترسی..
ا/ت:از فضای بیمارستان خوشم نمیاد
کوک: نگران نباش بهت کمک میکنم..تاسه بشمار ماسکو بزارم*
ا/ت:۱..۲..س...(بیهوش شدم)
کوک؛شروع کنیم
***سه ساعت بعد***
کوک: به هوش اومد*.. هی خوبی؟
ا/ت: خوبم..
کوک:راستی تنهایی زندگی میکنی؟..چرا چاقو خوردی؟
ا/ت:اهوم..راستش صاحبخونه ام خونه ام رو ازم گرفت..منم از شدت عصبانیت به خودم چاقو زدم:/
کوک:😐
**
کوک:اممم
ا/ت:بله؟
کوک:راستش..چیزه...میخوای بیای خونم
ا/ت:جدی؟
کوک:عا..عاره
ا/ت:باشه
۱۸.۸k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.