part: 4
part: 4
(ا.ت ویو)
با سر درد بدی چشمام رو باز کردم چن دیقه واستادم تا ویندوزم بیاد بالا، بعد چن مین از جام پاشدم دیدم توی اتاق بزرگ و خوشگل هستم(عکس میذارم) خیلی بزرگ بود لامصب
پشمام ریخته بود بعد از ده مین ب خودم اومدم
ا.ت: من اینجا چیکار میکنم، کی منو بی هوش کرد، چرا من اینجام اصن، نکنه مردم توبهشتم، یه نیشگون از خودم گرفتم و دردم اومد مطمعن شدم خواب نیس واقعیته!
ب سمت در اتاق رفتم و دستگیره رو کشیدم ولی قفل بود، نکنع من قراره برده شم وایییی نه
از ترسم محکم ب در اتاق ضربه میزدم و جیغ میکشدم و کمک میخواستم...
(نکته: اسم اون دوتا محافظی ک تهیونگ برا ا.ت گذاسته بود، جک و کای بود)
(تهیونگ ویو)
داشتم یکی از جاسوس هامو شکنجه میکردم ک صدای جک اومد، با حالت ترسیده ای بهم نگاه میکرد هیچی نمیگفت و این اعصابمو خط خطی میکرد عربده زدم
تهیونگ: چ مرگته تو اینجارو گرفتی رو سرت
جک: ارباب خانم بیدار شدن دارن جیغ میزنن و گریه میکنن و کمک میخوان( ترسیده )
تهیونگ: الان میرم بالا تو برو(جدی و نگران)
قبل رفتم به ادمام گفتم کار این حرومی رو تموم کنید
رفتم بالا سمت اتاق ا.ت و...
(ا.ت ویو)
با سر درد بدی چشمام رو باز کردم چن دیقه واستادم تا ویندوزم بیاد بالا، بعد چن مین از جام پاشدم دیدم توی اتاق بزرگ و خوشگل هستم(عکس میذارم) خیلی بزرگ بود لامصب
پشمام ریخته بود بعد از ده مین ب خودم اومدم
ا.ت: من اینجا چیکار میکنم، کی منو بی هوش کرد، چرا من اینجام اصن، نکنه مردم توبهشتم، یه نیشگون از خودم گرفتم و دردم اومد مطمعن شدم خواب نیس واقعیته!
ب سمت در اتاق رفتم و دستگیره رو کشیدم ولی قفل بود، نکنع من قراره برده شم وایییی نه
از ترسم محکم ب در اتاق ضربه میزدم و جیغ میکشدم و کمک میخواستم...
(نکته: اسم اون دوتا محافظی ک تهیونگ برا ا.ت گذاسته بود، جک و کای بود)
(تهیونگ ویو)
داشتم یکی از جاسوس هامو شکنجه میکردم ک صدای جک اومد، با حالت ترسیده ای بهم نگاه میکرد هیچی نمیگفت و این اعصابمو خط خطی میکرد عربده زدم
تهیونگ: چ مرگته تو اینجارو گرفتی رو سرت
جک: ارباب خانم بیدار شدن دارن جیغ میزنن و گریه میکنن و کمک میخوان( ترسیده )
تهیونگ: الان میرم بالا تو برو(جدی و نگران)
قبل رفتم به ادمام گفتم کار این حرومی رو تموم کنید
رفتم بالا سمت اتاق ا.ت و...
۱.۸k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.