عوض کردم به جایت آب تنگ و خاک گلدان را
عوض کردم به جایت آب تنگ و خاک گلدان را
و جارو می کشم این کوچه ی رو به خیابان را
شبیه پنجره هر صبح روی من به تو باز است
نوازش می کنم با بوسه ام گل های ایوان را
هوای خانه ام را مه گرفته، قطره های اشک
شبیه آب دریا شور کرده چای فنجان را
کجایی تا ببینی پا به پای ام ابر می گرید
به روی سقف خانه می نوازد "باز باران" را
نمی دانی چه رنجی می کشم در کنج تنهایی
مگر روزی بخوانی خط به خط دیوار زندان را
لبم خشکید از بی مهری و قلبم ترک برداشت
نمی پرسد کسی این روزها حال بیابان را
و جارو می کشم این کوچه ی رو به خیابان را
شبیه پنجره هر صبح روی من به تو باز است
نوازش می کنم با بوسه ام گل های ایوان را
هوای خانه ام را مه گرفته، قطره های اشک
شبیه آب دریا شور کرده چای فنجان را
کجایی تا ببینی پا به پای ام ابر می گرید
به روی سقف خانه می نوازد "باز باران" را
نمی دانی چه رنجی می کشم در کنج تنهایی
مگر روزی بخوانی خط به خط دیوار زندان را
لبم خشکید از بی مهری و قلبم ترک برداشت
نمی پرسد کسی این روزها حال بیابان را
۵.۴k
۱۵ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.