پارت °14° آخر
ات با لباسی عروسی که به تن داشت روبه رو شود نگم براتون که ات انقدر خوشگل شده بود که جونگکوک نمیتونست دست از تماشا کردنش بردار اما جونگکوک باصدای یه نفر آشنا به خودش اومد بله اون ات بود
+کوک...هی..کوک
+جونگکوکککک(داد)
_ها..بله..چی شده؟
+چرا جوابمو نمیدی
_اخه انقدر محو زیباییت شدم که نتونستم چشم ازت بردارم ملکه ی من
+(لبخند)مرسی،خب بیا بریم دیگه
_باشه
کوک رفت در رو برای ات باز کرد ات نشست و کوک هم در رو بست و سوار ماشین شدن و رفتن سمت قسمتی که مهمونی اونجا بود رسیدن و همه ی مهمون ها براشون دست تکون میدادن بله دیگه خودتون میدونید هر دوتاشون جواب بله دادن بعد دیگه عروسی تموم شد ات رفت خونه ی کوک چون اونا دیگه با هم زندگی میکنن ات لباس هاشو عوض کرد کوک هم همینطور و بعد که ات نشست روی تخت کوک گفت
_خیلی خوشحال که تو دیگه زنمی
+مگه از قبل نبودم
_چرا ولی الان قراره یه صفحه ی جدید باز کنیم
+اره راس میگی
کوک اومد جلو و ات رو بوسید و هردو به خواب ناز رفتن...
"6 سال بعد"
ویو ات
الان منو و کوک 6 سالی میشه که ازدواج کردیم و یه بچه به اسم کای داریم دقیقاً مثل اون بچه یی خیالیم بود چون که خیلی شبیه هم بودن برای همین اسمش رو کای گذاشتم و اون الان5 سالشه و ما کنار هم خیلی خوشحالیم و اینم از زندگی کیم ات که داستان زندگیش با کلی غم و کلی خوشحالی به پایان رسید...
فیکمون تموم شد امیدوارم که دوستش داشته باشید
🍓✨
تا فیک بعد بای:)
+کوک...هی..کوک
+جونگکوکککک(داد)
_ها..بله..چی شده؟
+چرا جوابمو نمیدی
_اخه انقدر محو زیباییت شدم که نتونستم چشم ازت بردارم ملکه ی من
+(لبخند)مرسی،خب بیا بریم دیگه
_باشه
کوک رفت در رو برای ات باز کرد ات نشست و کوک هم در رو بست و سوار ماشین شدن و رفتن سمت قسمتی که مهمونی اونجا بود رسیدن و همه ی مهمون ها براشون دست تکون میدادن بله دیگه خودتون میدونید هر دوتاشون جواب بله دادن بعد دیگه عروسی تموم شد ات رفت خونه ی کوک چون اونا دیگه با هم زندگی میکنن ات لباس هاشو عوض کرد کوک هم همینطور و بعد که ات نشست روی تخت کوک گفت
_خیلی خوشحال که تو دیگه زنمی
+مگه از قبل نبودم
_چرا ولی الان قراره یه صفحه ی جدید باز کنیم
+اره راس میگی
کوک اومد جلو و ات رو بوسید و هردو به خواب ناز رفتن...
"6 سال بعد"
ویو ات
الان منو و کوک 6 سالی میشه که ازدواج کردیم و یه بچه به اسم کای داریم دقیقاً مثل اون بچه یی خیالیم بود چون که خیلی شبیه هم بودن برای همین اسمش رو کای گذاشتم و اون الان5 سالشه و ما کنار هم خیلی خوشحالیم و اینم از زندگی کیم ات که داستان زندگیش با کلی غم و کلی خوشحالی به پایان رسید...
فیکمون تموم شد امیدوارم که دوستش داشته باشید
🍓✨
تا فیک بعد بای:)
۱۰.۷k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.