𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۳ پارت ۱
منم صبحونه مو خوردم جسینا هم بیدار شده بوده بود غذاشو دادم خورد
ررفتم تو اتاق حاضر شدم و در شدم از اتاق بیرون و برقارو خاموش کردم
جسینا غذاشو تموم کرده بود و خسته بود
رقتم بغلش کردم گذاشتم تو تختش و خوابید و منم کیفمو و با کفشاممو برداشتم و در شدم بیرون یکم خوراکی با بطری ابمو برداشتم و از خونه در شدم کفش پوشیدم و رفتم کوچه
اون سر کوچه هوک شی رو دیدم دست تکون دادم و صداش کردم
_هوک شیااااااا
هوک=اوه ا.ت شی
دوییدم و رسیدم پیشش
_صبح بخیر
هوک_همچنین
_مدرسه میری؟
هوک_اره
_خوبه
لباسش چرا با من رنگش فرق داشت؟کتش سورمه ای بود با شلوار مشکی پیرهنش هم سفید بود
رسیدیم به ایسنتگاه اتوبوس
_با اتوبوس باید بریم؟
هوک_اره مدرسه راهش دوره
_یاا هوک شیا
هوک_هوم
_میخام یه اعترافی بکنم
هوک_چیه عاشقم شدی؟
_ها ها ها نخیرم ولی خدایی خیلی خوشتیپی ها
هوک_همه همینو میگن تو مدرسه
_چه چیزا😑😑
هوک_حالا میبینی.....پاشو اتوبوس اومد
رفتیم سوار شدیم
از خیابون ها میگذشتیم تا رسیدیم
پیاده شدیم و رفتیم داخل حیاط مدرسه
یه عالمه دختر با لباس فرم بنفش خندم گرفت😂
رفتیم داخل خود مدرسه رفتم سمت کلاس که دیدم هوک شی میاد دنبالم
_یااا کجا میای؟
هوک_اومدم داخل کلاسم
وقتی هوک نشست سرجاش همه میگفتن وای چقدر خوشتیپه کاش دوست پسرم شه و خز و خیل و این حرفا
یاااا راست میگفتا
...._یاااا هوک شیی چه دوست دختر خوشگلی داری مثل اینکه مال اینورا نیسته
هوک_چی برای خودت وق وق میکنی گایونگ
_یااا دختره ی هرزه به تو چه ها؟من دوست دخترش نیستم اگرم باشم هرزگیش به تو نیومده
گایونگ_یااا دخترکه تازه وارد درست با من صبحت کن یه کاری میکنم پشیمون شی
با این حرفش بهم برخورد
_ببین نمیخوام روز اول مدرسه اونم تو یک کشور غریب ریده بشه توش پس سرت تو کارت خودت باشه
تا اومد زر بزنه معلم اومد
معلم_سلام بچه ها
بچه ها_سلام معلمم
معلم_سال جدید رو بهتون تبریک میگم همتون موفق شدین و سال جدید رو به خوبی شروع کردین
بچه ها_ممنون اقا معلم
معلم_شما دخترم بلند شو
_من؟
معلم_بله تو انگاز جدید هستی پارسال نبودی
_بله
معلم_خودتو معرفی کن
_من پارت ا.ت هستم اهل کشور ایرانم و تازه سه ماههکه اومدم کره تصمیم دارم که خودم زندگی کنم پدر مادرم که هر دوشون ایرانی بودن فوت کردن من توی ایران با داییم زندگی میکردم و الان اینجا توی کره خودم تنهام
معلم_واوو خیلی ددست دارم بدونم ایران چجوریه
_ایران جای خیلی خوبیه و تاریخ بلند و بالایی داره حتما یه بار باید به اونجا رفت
میشنیدم که بچه ها با خودشون میگفتن برگام این دختره اهل ایرانه
یه پوزخند زدم و نشستم
معلم درس داد و و زنگ خورد
کتابمو گذاشتم تو کیفم یک دختره با چهره ی خوشگلی اومد پیشم
...._سلام من سوآ ام
_خوشبختم..........
ررفتم تو اتاق حاضر شدم و در شدم از اتاق بیرون و برقارو خاموش کردم
جسینا غذاشو تموم کرده بود و خسته بود
رقتم بغلش کردم گذاشتم تو تختش و خوابید و منم کیفمو و با کفشاممو برداشتم و در شدم بیرون یکم خوراکی با بطری ابمو برداشتم و از خونه در شدم کفش پوشیدم و رفتم کوچه
اون سر کوچه هوک شی رو دیدم دست تکون دادم و صداش کردم
_هوک شیااااااا
هوک=اوه ا.ت شی
دوییدم و رسیدم پیشش
_صبح بخیر
هوک_همچنین
_مدرسه میری؟
هوک_اره
_خوبه
لباسش چرا با من رنگش فرق داشت؟کتش سورمه ای بود با شلوار مشکی پیرهنش هم سفید بود
رسیدیم به ایسنتگاه اتوبوس
_با اتوبوس باید بریم؟
هوک_اره مدرسه راهش دوره
_یاا هوک شیا
هوک_هوم
_میخام یه اعترافی بکنم
هوک_چیه عاشقم شدی؟
_ها ها ها نخیرم ولی خدایی خیلی خوشتیپی ها
هوک_همه همینو میگن تو مدرسه
_چه چیزا😑😑
هوک_حالا میبینی.....پاشو اتوبوس اومد
رفتیم سوار شدیم
از خیابون ها میگذشتیم تا رسیدیم
پیاده شدیم و رفتیم داخل حیاط مدرسه
یه عالمه دختر با لباس فرم بنفش خندم گرفت😂
رفتیم داخل خود مدرسه رفتم سمت کلاس که دیدم هوک شی میاد دنبالم
_یااا کجا میای؟
هوک_اومدم داخل کلاسم
وقتی هوک نشست سرجاش همه میگفتن وای چقدر خوشتیپه کاش دوست پسرم شه و خز و خیل و این حرفا
یاااا راست میگفتا
...._یاااا هوک شیی چه دوست دختر خوشگلی داری مثل اینکه مال اینورا نیسته
هوک_چی برای خودت وق وق میکنی گایونگ
_یااا دختره ی هرزه به تو چه ها؟من دوست دخترش نیستم اگرم باشم هرزگیش به تو نیومده
گایونگ_یااا دخترکه تازه وارد درست با من صبحت کن یه کاری میکنم پشیمون شی
با این حرفش بهم برخورد
_ببین نمیخوام روز اول مدرسه اونم تو یک کشور غریب ریده بشه توش پس سرت تو کارت خودت باشه
تا اومد زر بزنه معلم اومد
معلم_سلام بچه ها
بچه ها_سلام معلمم
معلم_سال جدید رو بهتون تبریک میگم همتون موفق شدین و سال جدید رو به خوبی شروع کردین
بچه ها_ممنون اقا معلم
معلم_شما دخترم بلند شو
_من؟
معلم_بله تو انگاز جدید هستی پارسال نبودی
_بله
معلم_خودتو معرفی کن
_من پارت ا.ت هستم اهل کشور ایرانم و تازه سه ماههکه اومدم کره تصمیم دارم که خودم زندگی کنم پدر مادرم که هر دوشون ایرانی بودن فوت کردن من توی ایران با داییم زندگی میکردم و الان اینجا توی کره خودم تنهام
معلم_واوو خیلی ددست دارم بدونم ایران چجوریه
_ایران جای خیلی خوبیه و تاریخ بلند و بالایی داره حتما یه بار باید به اونجا رفت
میشنیدم که بچه ها با خودشون میگفتن برگام این دختره اهل ایرانه
یه پوزخند زدم و نشستم
معلم درس داد و و زنگ خورد
کتابمو گذاشتم تو کیفم یک دختره با چهره ی خوشگلی اومد پیشم
...._سلام من سوآ ام
_خوشبختم..........
۹.۸k
۲۰ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.