منطقه ممنوعه عشق. پارت۶

#منطقه_ممنوعه_عشق
پارت:6

جونگکوک:لجبازی نکن بیااا.
ات:ولم کن پدصگ
دندوناشو بع هم سابید و یهو براید ب غ ل م کرد.
ات:چیکار میکنییییی کمکککک.
جونگکوک:دهنتو ببند.
ات:ولم کننننن کم...
با چسبیدن ل ب ا ش به ل ب ا م چشام گرد شد.
گلوشو چنگ زدم.
که ازم جدا شد.
ات:بزارم زمیننننن.
جونگکوک:ببین اینبار بو سیدمت یبار دیگ داد بزنی دیگ خودت میدونی.
چشم غره ای بهش رفتم که راه افتاد.
ات:حالا سر قبر کدوم جدت میریم؟
جونگکوک:پارک ات.
ات:یااااا
جونگکوک:م رض.
ات:ایش.
بلخره به یه در رسیدیم.
ات:میخای بهم تعرض کنی؟.
جونگکوک:ببند در گاله رو
ات:بخدا جیغو داد میکنم عررررر.
داخل شد و درو قفل کردو ولم کرد که با سر خوردم زمین.
ات:ببین بهم دست بزنی دستتومیشکنم.
جونگکوک:برو بابا مگه دختر پیدا نکردم بیام به توی آبنبات چوبی تعرض کنم.
ات:خب مگه م ر ض داری آوردیم اینجا؟
جونگکوک:عمدی نبود اینم جای تشکرته!
ات:ینی چی؟
جونگکوک:...