پارت۳۱
کوک: سلام بیب
ات: خوش اومدی
کوک کوتشو در اورد و اومد سمت صورت ات و با نفسای داغش که به صورت ات میخورد گفت
کوک: بیب آماده ای ؟
ات: آره
کوک خیلی اروم شروع کرد به بوسی ...دن ات در همین زمان اتو روی تخت خوابوند شروع کرد به تند تند بوسیدنش اتم همراهی میکرد و کوک اطراف لبشو بوسید ات لبخند زد که کوک یه گاز از لبش گرفت و لباس خودشو اتو در اورد و شروع کرد به چیز کردن سینه هاش و خوردنشون (ببخشید مزاحم میشم اما ادمینتون به شدت داره خجالت میکشه همشم تقصیر بنیامینه اَه)
کوک از گردن ات تا پوص...چیزش دیگه خودتون میدونید بنده خجالتیم خلاصه که تا اونجاشو لیسید دوتا انگشتشو واردش کرد تا عادت کنه یکم حرکت داد(این تسبیح بی صاحاب کووو)
بیا پایین
بیا پایین تر
📿اوا تسبیحم تسبیح جون بچه ها اشناشو تسبیح بچه ها بچه ها تسبیح خوشبختیم خب بریم ادامه
بعد که آه و ناله ات دراومد کوک یه دفعه واردش کرد(بسم الله 📿📿)
اول ات ناله ای از سر در کشید اما بعدش داشت لذت میبرد (الله و اکبر📿📿📿)
کوک: آه بیب خیلی خوبه اه( یا جدم📿📿)
ات: آه ددی محکم ترررر (اتتتت تو دختر پاکی بودی اصن من با جفتشون قهرم مود کوک: ادمین گوه نخور ادمین: چشم ببخشید)
خلاصه که این دوتا بعد ۴ راند ار...ضا شدن کوک توی ات خالی کرد ( ادمیننن داره میمیره)
کوک به ات مسکن داد کیسه آب گرم براش گذاشت دلشو ماساژ داد و همو بغل کردن خوابیدن
خب دیگه برید حمایت یادتون نره برای اینکه ذهنتون سفید و براق بشه از مخلوط اسید و وایتکس غافل نشید برید منم به مغزم استراحت بدم
ات: خوش اومدی
کوک کوتشو در اورد و اومد سمت صورت ات و با نفسای داغش که به صورت ات میخورد گفت
کوک: بیب آماده ای ؟
ات: آره
کوک خیلی اروم شروع کرد به بوسی ...دن ات در همین زمان اتو روی تخت خوابوند شروع کرد به تند تند بوسیدنش اتم همراهی میکرد و کوک اطراف لبشو بوسید ات لبخند زد که کوک یه گاز از لبش گرفت و لباس خودشو اتو در اورد و شروع کرد به چیز کردن سینه هاش و خوردنشون (ببخشید مزاحم میشم اما ادمینتون به شدت داره خجالت میکشه همشم تقصیر بنیامینه اَه)
کوک از گردن ات تا پوص...چیزش دیگه خودتون میدونید بنده خجالتیم خلاصه که تا اونجاشو لیسید دوتا انگشتشو واردش کرد تا عادت کنه یکم حرکت داد(این تسبیح بی صاحاب کووو)
بیا پایین
بیا پایین تر
📿اوا تسبیحم تسبیح جون بچه ها اشناشو تسبیح بچه ها بچه ها تسبیح خوشبختیم خب بریم ادامه
بعد که آه و ناله ات دراومد کوک یه دفعه واردش کرد(بسم الله 📿📿)
اول ات ناله ای از سر در کشید اما بعدش داشت لذت میبرد (الله و اکبر📿📿📿)
کوک: آه بیب خیلی خوبه اه( یا جدم📿📿)
ات: آه ددی محکم ترررر (اتتتت تو دختر پاکی بودی اصن من با جفتشون قهرم مود کوک: ادمین گوه نخور ادمین: چشم ببخشید)
خلاصه که این دوتا بعد ۴ راند ار...ضا شدن کوک توی ات خالی کرد ( ادمیننن داره میمیره)
کوک به ات مسکن داد کیسه آب گرم براش گذاشت دلشو ماساژ داد و همو بغل کردن خوابیدن
خب دیگه برید حمایت یادتون نره برای اینکه ذهنتون سفید و براق بشه از مخلوط اسید و وایتکس غافل نشید برید منم به مغزم استراحت بدم
۲.۴k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.