سناریو اچ پی
درخواستی*
موضوع: وقتی طراحیِ اونا رو میکشی
متیو: ا/ت؟
ت برمیگردی سمتش ک میگه: این منم؟ چرا..چرا دماغم اینطوریه؟ و میخنده ولی بعدش از پشت بغلت میکنه
متیو: شوخی کردم بابا .. خیلی قشنگه
ریگولوس: چیکار میکنی؟
ا/ت: ت رو میکشم
ریگولوس میاد ی نگاهی ب نقاشیت میندازه و بعد میگه: ت باید نقاش بشی ن جادوگر و سرتو میبوسه
دراکو: بانو ی من چ چیزی ذهنتو انقدر درگیر کرده ک یادت رفته سر قرارمون بیای ؟ هان؟
ا/ت: دارم طراحیتو میکنم .. ببخشید
دراکو میاد بغلت میکنه و میگه: چقدر قشنگههههه و ت هوا میچرخونتت
لورنزو/تئو: با اخم میاد پیشت و میگه: چرا بم توجه نمی....
ک چشمش ب نقاشی میوفته و میگه: این منم؟ واقعااا؟ ت کل روز داشتی منو میکشیدی؟ ممنونننن و بغلت رو صندلی میشینه و برات خوراکی میاره
تام: ی معجون جدید... میشنوی؟ با توعم ا/ت
و میاد نزدیکت ولی وقتی میبینه داری نقاشیشو میکشی ی پوزخند میزنه و میگه: بدک نی
و میره اما ..شاید داره دنبال کادو میگره برات؟
حمایت؟
موضوع: وقتی طراحیِ اونا رو میکشی
متیو: ا/ت؟
ت برمیگردی سمتش ک میگه: این منم؟ چرا..چرا دماغم اینطوریه؟ و میخنده ولی بعدش از پشت بغلت میکنه
متیو: شوخی کردم بابا .. خیلی قشنگه
ریگولوس: چیکار میکنی؟
ا/ت: ت رو میکشم
ریگولوس میاد ی نگاهی ب نقاشیت میندازه و بعد میگه: ت باید نقاش بشی ن جادوگر و سرتو میبوسه
دراکو: بانو ی من چ چیزی ذهنتو انقدر درگیر کرده ک یادت رفته سر قرارمون بیای ؟ هان؟
ا/ت: دارم طراحیتو میکنم .. ببخشید
دراکو میاد بغلت میکنه و میگه: چقدر قشنگههههه و ت هوا میچرخونتت
لورنزو/تئو: با اخم میاد پیشت و میگه: چرا بم توجه نمی....
ک چشمش ب نقاشی میوفته و میگه: این منم؟ واقعااا؟ ت کل روز داشتی منو میکشیدی؟ ممنونننن و بغلت رو صندلی میشینه و برات خوراکی میاره
تام: ی معجون جدید... میشنوی؟ با توعم ا/ت
و میاد نزدیکت ولی وقتی میبینه داری نقاشیشو میکشی ی پوزخند میزنه و میگه: بدک نی
و میره اما ..شاید داره دنبال کادو میگره برات؟
حمایت؟
۳۰.۵k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.