پارت ❷ «فروخته شده»
پارت ❷ «فروخته شده»
از ترس زبونم بند اومده بود ماسک داشت و نمیتونستم کامل صورتشو ببینم که دیدم رسیدیم به یه عمارت
کوک:پیاده شو
از ون پیاده شدم دستم رو گرفت و منو برد توی عمارت توی راهرو بودیم که دیدم هفت تا اتاق کنار همن
که روی یکیشون نوشته بود jk
جونگکوک منو گرفت و پرتم کرد توی اون اتاق کل تم اتاق مشکی بود و ماسکش رو در اورد واقعا خوشکل بود
کوک:ببین من با هفت نفر دیگه زندگی میکنم تا نیم ساعت دیگه باید برای شام پایین باشی و تو باید من پیش اونا کوک صدا کنی و این لباسارو بپوش و حاضر شو و اگر لج کنی باید تنبیه بشی
ا.ت:وایسا...
و کوک درو روم قفل کرد و رفت
بغز شدیدی داشتم و اروم زدم زیر گریه اخه چرا باید این بلاها سر من بیاد
رفتم یه دوش پنج مینی گرفتم و مجبور شدم لباسایی رو که کوک بهم داد رو بپوشم لباسه تقریبا تا بالا ی زانو هام میومد خیلی کوتاه بود و اماده شدم
منتظر کوک بودم که دیدم در اتاق باز شد کوک بود
دستم منو گرفت و منو برد پایین که شیش نفر دیگه رو سر میز شام دیدم....
حمایت🙃
از ترس زبونم بند اومده بود ماسک داشت و نمیتونستم کامل صورتشو ببینم که دیدم رسیدیم به یه عمارت
کوک:پیاده شو
از ون پیاده شدم دستم رو گرفت و منو برد توی عمارت توی راهرو بودیم که دیدم هفت تا اتاق کنار همن
که روی یکیشون نوشته بود jk
جونگکوک منو گرفت و پرتم کرد توی اون اتاق کل تم اتاق مشکی بود و ماسکش رو در اورد واقعا خوشکل بود
کوک:ببین من با هفت نفر دیگه زندگی میکنم تا نیم ساعت دیگه باید برای شام پایین باشی و تو باید من پیش اونا کوک صدا کنی و این لباسارو بپوش و حاضر شو و اگر لج کنی باید تنبیه بشی
ا.ت:وایسا...
و کوک درو روم قفل کرد و رفت
بغز شدیدی داشتم و اروم زدم زیر گریه اخه چرا باید این بلاها سر من بیاد
رفتم یه دوش پنج مینی گرفتم و مجبور شدم لباسایی رو که کوک بهم داد رو بپوشم لباسه تقریبا تا بالا ی زانو هام میومد خیلی کوتاه بود و اماده شدم
منتظر کوک بودم که دیدم در اتاق باز شد کوک بود
دستم منو گرفت و منو برد پایین که شیش نفر دیگه رو سر میز شام دیدم....
حمایت🙃
۷.۶k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.