پارت سوم💚✨
پارت سوم💚✨
یا عروس خانواده مین میشم یا خانواده کیم
فلش بک
(مادر ا/ت رو با م/ا پدر ا/ت رو با پ/ا)
م/ا:دخترم تو به خاطر صلح در این مملکت باید یا عروس خانواده مین بشی یا خانواده کیم
+شوخی میکنید دیگه من فقط 15 سالمه
پ/ا:یادم نمیاد بهت یاد داده باشم روی حرف بزرگتر حرف بزنی پرنسس
+ولی آخه من...
پ/ا:ولی آخه نداریم متوجه شدی تو از دستورات ما پیروی میکنی
+(بغض)
پ/ا:چشمت رو نشنیدم
+چشم متوجه شدم (گریه آروم)
پایان فلش بک
ویو ا/ت
اشکم داشت در می اومد سعی کردم کنار برادرم سر حال به نظر بیام
اون از هیچی خبر نداشت
با برادرم رفتیم برای خوش آمد گویی
+×سلام خوش آمدید (تعظیم)
خانم مین:به به پرنس و پرنسس ما چه خوش برخورد
پرنس مین:سلام ا/ت
×پرنسس ا/ت
پرنس مین :بله حق با شما اشتباه من رو بپذیرید
ندیمه:بفرمایید داخل پرنس
پدرم با آقای مین در حال گفت و گو بود و مادرم با خانم مین منو برادرم و پرنس مین هم ساکت یه گوشه نشسته بودیم
که صدای در زدن اومد
برای خوش آمدگویی بلند شدیم که خانواده کیم اومدن
پرنس کیم تهیونگ واقعا زیبا بود
×+خوش آمدید (تعظیم)
م/ت پ/ت:خیلی ممنون لازم به تعظیم نیست
ویو تهیونگ وارد عمارت خانواده جئون شدیم تا پرنسس ا/ت رو دیدم دست و پاهام لرزید واقعا زیبا بود
-سلام پرنسس ا/ت
+سلام پرنس تهیونگ
÷سلام پرنسس ا/ت و پرنس جنگکوک
×+ سلام پرنسس نابی
ندیمه: بفرمایید داخل
+پرنسس نابی بیا بریم بالا اتاق من
÷حتماً
-نابی نرسیده جایی تشریف میبری
÷پرن....
+من ازشون دعوت کردم تا به اتاقم بیان
× خوب من و پرنس تهیونگ هم میایم فکر نمیکنم مشکلی داشته باشه مگه ا/ت
+نه مشکلی نداره
×ا/ت واقعاً متأسفم ولی پرنس مین هم باید با خودمون بیاریم
+باشه ولی بریم تو حیاط فضای باز تری داره بهتره باشه
(ا/ت به خاطر اینکه پرنس مین هیز هست اینطور که بهش نچسبه)
×باشه بریم
کوک رفت تا به پرنس مین بگه بیاد
×پرنس مین ما به حیاط میریم اگه مایلید میتوانید بیایید
پرنس مین:بله حتماً
لایک و کامنت یادتون نره
یا عروس خانواده مین میشم یا خانواده کیم
فلش بک
(مادر ا/ت رو با م/ا پدر ا/ت رو با پ/ا)
م/ا:دخترم تو به خاطر صلح در این مملکت باید یا عروس خانواده مین بشی یا خانواده کیم
+شوخی میکنید دیگه من فقط 15 سالمه
پ/ا:یادم نمیاد بهت یاد داده باشم روی حرف بزرگتر حرف بزنی پرنسس
+ولی آخه من...
پ/ا:ولی آخه نداریم متوجه شدی تو از دستورات ما پیروی میکنی
+(بغض)
پ/ا:چشمت رو نشنیدم
+چشم متوجه شدم (گریه آروم)
پایان فلش بک
ویو ا/ت
اشکم داشت در می اومد سعی کردم کنار برادرم سر حال به نظر بیام
اون از هیچی خبر نداشت
با برادرم رفتیم برای خوش آمد گویی
+×سلام خوش آمدید (تعظیم)
خانم مین:به به پرنس و پرنسس ما چه خوش برخورد
پرنس مین:سلام ا/ت
×پرنسس ا/ت
پرنس مین :بله حق با شما اشتباه من رو بپذیرید
ندیمه:بفرمایید داخل پرنس
پدرم با آقای مین در حال گفت و گو بود و مادرم با خانم مین منو برادرم و پرنس مین هم ساکت یه گوشه نشسته بودیم
که صدای در زدن اومد
برای خوش آمدگویی بلند شدیم که خانواده کیم اومدن
پرنس کیم تهیونگ واقعا زیبا بود
×+خوش آمدید (تعظیم)
م/ت پ/ت:خیلی ممنون لازم به تعظیم نیست
ویو تهیونگ وارد عمارت خانواده جئون شدیم تا پرنسس ا/ت رو دیدم دست و پاهام لرزید واقعا زیبا بود
-سلام پرنسس ا/ت
+سلام پرنس تهیونگ
÷سلام پرنسس ا/ت و پرنس جنگکوک
×+ سلام پرنسس نابی
ندیمه: بفرمایید داخل
+پرنسس نابی بیا بریم بالا اتاق من
÷حتماً
-نابی نرسیده جایی تشریف میبری
÷پرن....
+من ازشون دعوت کردم تا به اتاقم بیان
× خوب من و پرنس تهیونگ هم میایم فکر نمیکنم مشکلی داشته باشه مگه ا/ت
+نه مشکلی نداره
×ا/ت واقعاً متأسفم ولی پرنس مین هم باید با خودمون بیاریم
+باشه ولی بریم تو حیاط فضای باز تری داره بهتره باشه
(ا/ت به خاطر اینکه پرنس مین هیز هست اینطور که بهش نچسبه)
×باشه بریم
کوک رفت تا به پرنس مین بگه بیاد
×پرنس مین ما به حیاط میریم اگه مایلید میتوانید بیایید
پرنس مین:بله حتماً
لایک و کامنت یادتون نره
۱۱.۴k
۱۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.