Part:48
Part:48
کوک لباساشو ورداشت و رفت سمت حمام یونا هودشو از ساک کنار تختش دراورد یه شلوارک کوتاه پوشید و بعد هودی رو پوشید رفت زیر پتو تخت و دراز کشید کوک لباساشو عوض کرد و درومد
٪خابیدی خانوم کوچولوم؟(اروم)
$اره خابی..
یونا دستشو گذاشت رو دهنش و کوک تک خنده ی نسبتا بلند کرد
٪پس خابیدی(خنده)
$بیا بگیر بخاب حرف نزن
کوک خنده ی کوتاهی کرد رفت رو تخت پتورو کنار کشید دراز ک کشید پتورو دوباره درست کرد و از پشت یونا بغل کرد
یونا ویو*
کوک رو تخت دراز کشید بلا فاصله دستی دور کمرم حلقه شد و منو سمت خودش کشوند برگشتم سمت کوک که باهاش چشم تو چشم شدم خواستم برگردم ک گفت
٪باهات خیلی یخ کردن چرا شلوار نمیپوشی
$زیر پتو گرم میشه اگه تو بزاری
٪نوچ باید همینجا تو بغلم بخابی
$پس ساکت باش و بزار بخابم
سرشو تو گردن کوک فرو کرد و چشمامو بست
٪بخاب فرشته کوچولو
$اوهوم شیطان من
٪یا من کجام شیطانیه؟
یونا ب گردن کوک بوسه ی کوتاهی زد ک باعث شد کوک ساکت بشه
$بخاب دیگه حرف نزن
٪شب بخیر فرشتم
کوک و یونا تو بغل هم بخاب رفتن ولی تهیونگ و سولی تازه بیدار شدن
تهیونگ ویو*
چشمامو باز کردم و به سولی نگاه کردم....
چقد یه دختر میتونه انقد ماه باشه چرا انقد زیباست به تک تک اجزای صورتش نگاه کردم و برای بار هزارو جای جای صورت بی نقصش رو لمس کردم ک کم کم چشماشو باز کرد و با چشمای خمار و خابالود با صدای گرفته ای گفت
+عشقم داری چیکار میکنی(صرفه)....
کوک لباساشو ورداشت و رفت سمت حمام یونا هودشو از ساک کنار تختش دراورد یه شلوارک کوتاه پوشید و بعد هودی رو پوشید رفت زیر پتو تخت و دراز کشید کوک لباساشو عوض کرد و درومد
٪خابیدی خانوم کوچولوم؟(اروم)
$اره خابی..
یونا دستشو گذاشت رو دهنش و کوک تک خنده ی نسبتا بلند کرد
٪پس خابیدی(خنده)
$بیا بگیر بخاب حرف نزن
کوک خنده ی کوتاهی کرد رفت رو تخت پتورو کنار کشید دراز ک کشید پتورو دوباره درست کرد و از پشت یونا بغل کرد
یونا ویو*
کوک رو تخت دراز کشید بلا فاصله دستی دور کمرم حلقه شد و منو سمت خودش کشوند برگشتم سمت کوک که باهاش چشم تو چشم شدم خواستم برگردم ک گفت
٪باهات خیلی یخ کردن چرا شلوار نمیپوشی
$زیر پتو گرم میشه اگه تو بزاری
٪نوچ باید همینجا تو بغلم بخابی
$پس ساکت باش و بزار بخابم
سرشو تو گردن کوک فرو کرد و چشمامو بست
٪بخاب فرشته کوچولو
$اوهوم شیطان من
٪یا من کجام شیطانیه؟
یونا ب گردن کوک بوسه ی کوتاهی زد ک باعث شد کوک ساکت بشه
$بخاب دیگه حرف نزن
٪شب بخیر فرشتم
کوک و یونا تو بغل هم بخاب رفتن ولی تهیونگ و سولی تازه بیدار شدن
تهیونگ ویو*
چشمامو باز کردم و به سولی نگاه کردم....
چقد یه دختر میتونه انقد ماه باشه چرا انقد زیباست به تک تک اجزای صورتش نگاه کردم و برای بار هزارو جای جای صورت بی نقصش رو لمس کردم ک کم کم چشماشو باز کرد و با چشمای خمار و خابالود با صدای گرفته ای گفت
+عشقم داری چیکار میکنی(صرفه)....
۱۲.۵k
۱۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.