جونگ کوک: توی مدرسه ی پسره بود چا اون وو اسمش بود حتی زبو
جونگ کوک: توی مدرسه ی پسره بود چا اون وو اسمش بود حتی زبونم درد میگیره اسمش رو میارم همیشه به جیمین میگفت دختر و این روی اعصابم بود و منو سگ میکرد
جیمین:توی چادر نشسته بودیم ک از بیرون صدا اومد
چااونوو: جیمین یه شب با من باش و کون بدنت رو بده کامااان بگو دختری دیگه همه میدونن
جیمین: هیچیوقتنمیتونم از خودم دفاع کنم
چااون وو اومد سمتم و از گردنم گرف و منو نزدیک خودش کرد
چرا این موهات رو میزنی
جونگکوک: داشتم با مدیر مدزسه بابت انتقالی حرف میزدم ک قلبم دزد گرف میگفتن وقتی کسی رو دوس داریم وقتی چیزیش میشه قلیت دزد میگیره سریع رفتم پیش جیمین چون این باز اول نیست قلب دردم یه جیمین ختم میشد
وقتی رفتم چااونوو رو دیدم رفتم سمتش از شونش گرفتم چرخوندمش و با مشت کوبیدم تو صورتش دستم دردگرفت ولی مهم نبود نشستم روش تا جون داشتم زدمش
آقای مدیر: جونگ کوک ولش کن ول کنننن دستش رو گرفتم به عقب کشوندمش
پرش به شب
جونگکوک: رفتم توی چادر جیمین میگم بابت امر..وز توی چادر نبود سریع از چادر رفتم بیرون جیمین داد زدم جیمین ولی جوابی نشنیدم دویدم توی چادر جیمینکجایی جیمین
جیمین: جونگکوک جونگ کوک اینجامم
جونگ کوک: با تمام سرعت رفتم سمتش دیدم داره گریه میکنه
چیه چرا گریه میکنی🥺
جیمین: حس اضافه بودن میکنم کاش نبودم کاش برادرت نبودم
جونگ کوک: هیششش من ترو نداشتمچیکار میکردم دق میکردم
جیمین:😄
جونگ کوک : پاشو بریم
جیمین: عااااام
جونگکوک: چیه؟
جیمین: من اگه راه برگشتم رو بلد بودم ک به تو نمیگفتم بیای
پارت سوم🍷🧛🏻♀
جیمین:توی چادر نشسته بودیم ک از بیرون صدا اومد
چااونوو: جیمین یه شب با من باش و کون بدنت رو بده کامااان بگو دختری دیگه همه میدونن
جیمین: هیچیوقتنمیتونم از خودم دفاع کنم
چااون وو اومد سمتم و از گردنم گرف و منو نزدیک خودش کرد
چرا این موهات رو میزنی
جونگکوک: داشتم با مدیر مدزسه بابت انتقالی حرف میزدم ک قلبم دزد گرف میگفتن وقتی کسی رو دوس داریم وقتی چیزیش میشه قلیت دزد میگیره سریع رفتم پیش جیمین چون این باز اول نیست قلب دردم یه جیمین ختم میشد
وقتی رفتم چااونوو رو دیدم رفتم سمتش از شونش گرفتم چرخوندمش و با مشت کوبیدم تو صورتش دستم دردگرفت ولی مهم نبود نشستم روش تا جون داشتم زدمش
آقای مدیر: جونگ کوک ولش کن ول کنننن دستش رو گرفتم به عقب کشوندمش
پرش به شب
جونگکوک: رفتم توی چادر جیمین میگم بابت امر..وز توی چادر نبود سریع از چادر رفتم بیرون جیمین داد زدم جیمین ولی جوابی نشنیدم دویدم توی چادر جیمینکجایی جیمین
جیمین: جونگکوک جونگ کوک اینجامم
جونگ کوک: با تمام سرعت رفتم سمتش دیدم داره گریه میکنه
چیه چرا گریه میکنی🥺
جیمین: حس اضافه بودن میکنم کاش نبودم کاش برادرت نبودم
جونگ کوک: هیششش من ترو نداشتمچیکار میکردم دق میکردم
جیمین:😄
جونگ کوک : پاشو بریم
جیمین: عااااام
جونگکوک: چیه؟
جیمین: من اگه راه برگشتم رو بلد بودم ک به تو نمیگفتم بیای
پارت سوم🍷🧛🏻♀
۳۳.۱k
۰۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.