بهم بگو دوستم داری پارت ۱
پارت ۱
سلام سلام خب من چند روزی رمان نمیذاشتم به دلیل فکر میکردم رمان نوشتن به اعضا آسیب میزنه برای همین پشیمون شدم و گفتم بزارم
سلام من کیم نایون هستم بنده ۲۱ سالمه و دانشگاه میرم رشته معماری پدر من رستوران داره و مادرم هم چند سال قبل فوت کرده و من یه مادر ناتنی دارم ولی خداروشکر بهم گیر نمیده
سلام من پارک جیمین هستم ۲۵ سالمه و مافیا هستم
از زبان نایون
صبح از خواب بلند شدم صورتم رو شستم لباس دانشگاهم رو پوشیدیدم که برم مدرسه که دیدم یه پسر خوش تیپ داره با بابام حرف میزنه
علامت بابای نایون ٪
٪دخترم امدی
نایون : بله پدر ایشون کی هستن ؟
٪ : دخترم تو باید بری پیش این مرد زندگی کنی من تو رو به ایشون فروختم تو الان برده ایشونی
نایون : چی بابا چه طور تونستی ؟ ( گریه و داد)
٪ : صدات رو بیار پایین (داد بلند )
رفتم اتاقم دیدم یکی داره در میزه
نایون : بیا تو ( گریه )
در باز شده همون پسره که منو گرفته بود
جیمین : پاشو بریم ( جدی و داد)
نایون : نمیخوام ( گریه )
جیمین : چی گفتی باید با حرف من گوش بدی ( جدی و داد )
نایون : هق هق چشم( گریه آرام )
دستم رو گرفت برد توی ماشینش من داشتم توی ماشین بی صدا گریه میکردم
دستم رو گرفت برد توی یه اتاق روی تخت نشست من هم نشوند
جیمین : اینجا قوانین داره
۱ سوال نمیپرسی ۲ از خونه فرار نمیکنی ۳ به حرفام گوش میکنی و گرنه تنبیت میکنم
فهمیدی ؟
نایون : بله ارباب ( گریه )
جیمین : گریه هم نمیکنی
نایون : چشم
سلام سلام خب من چند روزی رمان نمیذاشتم به دلیل فکر میکردم رمان نوشتن به اعضا آسیب میزنه برای همین پشیمون شدم و گفتم بزارم
سلام من کیم نایون هستم بنده ۲۱ سالمه و دانشگاه میرم رشته معماری پدر من رستوران داره و مادرم هم چند سال قبل فوت کرده و من یه مادر ناتنی دارم ولی خداروشکر بهم گیر نمیده
سلام من پارک جیمین هستم ۲۵ سالمه و مافیا هستم
از زبان نایون
صبح از خواب بلند شدم صورتم رو شستم لباس دانشگاهم رو پوشیدیدم که برم مدرسه که دیدم یه پسر خوش تیپ داره با بابام حرف میزنه
علامت بابای نایون ٪
٪دخترم امدی
نایون : بله پدر ایشون کی هستن ؟
٪ : دخترم تو باید بری پیش این مرد زندگی کنی من تو رو به ایشون فروختم تو الان برده ایشونی
نایون : چی بابا چه طور تونستی ؟ ( گریه و داد)
٪ : صدات رو بیار پایین (داد بلند )
رفتم اتاقم دیدم یکی داره در میزه
نایون : بیا تو ( گریه )
در باز شده همون پسره که منو گرفته بود
جیمین : پاشو بریم ( جدی و داد)
نایون : نمیخوام ( گریه )
جیمین : چی گفتی باید با حرف من گوش بدی ( جدی و داد )
نایون : هق هق چشم( گریه آرام )
دستم رو گرفت برد توی ماشینش من داشتم توی ماشین بی صدا گریه میکردم
دستم رو گرفت برد توی یه اتاق روی تخت نشست من هم نشوند
جیمین : اینجا قوانین داره
۱ سوال نمیپرسی ۲ از خونه فرار نمیکنی ۳ به حرفام گوش میکنی و گرنه تنبیت میکنم
فهمیدی ؟
نایون : بله ارباب ( گریه )
جیمین : گریه هم نمیکنی
نایون : چشم
۴.۰k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.