اشک های خاکستری . فیک جونگکوک
_ ا.ت رو اعصابم را نرو خودت میدونی عاقبت خوبی نداره...
بی توجه به حرفاش راهمو ادامه دادم...
_ هوا سرده بیا بریم خونه...
خودمم نمیدونستم کجا دارم میرم فقط سرمو انداخته بودم پایین و عین بچه ها لج کرده بودم..
حرفای بکهو مدام توی سرم اکو میشدنو کلی سناریو ترسناک توی مغزم چیده بودم
این اواخر اخلاقش خیلی خشن شده بود... شاید بکهو راست میگفت... جعون جونگکوکی که من میشناختم اینشکلی نبود... گذشته دوباره داشت تکرار میشد و ترس اینکه جونگکوکم رو هم مثل سوکجین از دست بدم باعث میشد بخوام خودمو بکشم...
_ یبار میگم ا.ت... یا با پای خودت میای سوار میشی یا با کتک میارمت
از این لحنش خیلی میترسیدم... کم پیش میومد جونگکوک اینقد عصبی شه ولی همون یه بارشم کافیه تا دیگه جرعت نکنی حرصشو دربیاری...
پس چرا این بکهو لعنتی نمیاد ؟ گف خودم پیدات میکنم ولی چرا اینقد دیر کرد ؟
ک یهو یه ماشین جلوم واستاد... بکهو بود
خواستم سوار شم...
_ جرعت داری سوار شو تا هردوتاتونو نکشتم
میترسیدم... خیلی.... از همه چی...
بغض داشتم.. نمیخواستم کسی متوجهش بشه.. لبامو گاز گرفتم تا نفهمن چقد فکم میلرزه.. دستمو بردم سمت دستگیره ماشین بکهو...
ک با حرفی ک زد انگشتام ثابت موندن...
بی توجه به حرفاش راهمو ادامه دادم...
_ هوا سرده بیا بریم خونه...
خودمم نمیدونستم کجا دارم میرم فقط سرمو انداخته بودم پایین و عین بچه ها لج کرده بودم..
حرفای بکهو مدام توی سرم اکو میشدنو کلی سناریو ترسناک توی مغزم چیده بودم
این اواخر اخلاقش خیلی خشن شده بود... شاید بکهو راست میگفت... جعون جونگکوکی که من میشناختم اینشکلی نبود... گذشته دوباره داشت تکرار میشد و ترس اینکه جونگکوکم رو هم مثل سوکجین از دست بدم باعث میشد بخوام خودمو بکشم...
_ یبار میگم ا.ت... یا با پای خودت میای سوار میشی یا با کتک میارمت
از این لحنش خیلی میترسیدم... کم پیش میومد جونگکوک اینقد عصبی شه ولی همون یه بارشم کافیه تا دیگه جرعت نکنی حرصشو دربیاری...
پس چرا این بکهو لعنتی نمیاد ؟ گف خودم پیدات میکنم ولی چرا اینقد دیر کرد ؟
ک یهو یه ماشین جلوم واستاد... بکهو بود
خواستم سوار شم...
_ جرعت داری سوار شو تا هردوتاتونو نکشتم
میترسیدم... خیلی.... از همه چی...
بغض داشتم.. نمیخواستم کسی متوجهش بشه.. لبامو گاز گرفتم تا نفهمن چقد فکم میلرزه.. دستمو بردم سمت دستگیره ماشین بکهو...
ک با حرفی ک زد انگشتام ثابت موندن...
۳.۸k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.